شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- جلب نظر افکار عمومی و حفظ مستمر آنان از الزاماتی است که روابط عمومیها بایستی بدان توجه ویژهای داشته باشند. این مهم زمانی محقق مییابد که هدف روابط عمومیها ایجاد اعتماد نسبت به سازمان خود در قلب افکار عمومی باشد. قطعاً در این راستا نباید صرفاً به مخاطبان بالفعل توجه داشت بلکه بایستی به مخاطبان بالقوه – همان کسانی که شاید درآینده جذب سازمان شما شوند- نیز توجه ویژهای داشت.
درعصر تکنولوژی و ارتباطات Online نیازهای مخاطبان لحظهای است و در برههای از زمان ایجاد شده که بایستی در حداقل زمان نیز رفع شود. اشخاصی اعم از حقیقی و حقوقی در این شرایط موفق هستند که بتوانند نیازهای مخاطبان را بهخوبی شناسائی و در اندک زمان ممکن مرتفع سازند. البته این به معنی آن نیست که روابط عمومی هیچ آیندهنگری و راهبردی برای خود نداشته باشند، بلکه جان سخن این است که رفع نیاز آنی مخاطب در عصر حاضر امری ضروری است و روابط عمومی در هرحال باید وامدار افکار عمومی و مخاطبان باشد چون اینها ولینعمتان یک سازمان هستند و بقای آن نیز به آنان وابسته است. اگر نتوانیم نیاز مخاطبان را در کمترین زمان ممکن مرتفع سازیم بطور حتم مسیرشان عوض شده و به سراغ رقبا خواهند رفت.
جذب مخاطبان و جلب رضایت آنان مستلزم نگاه درست به نیازهایشان و بکارگیری روشهائی مناسب تأثیرگذاری و تأثیرپذیری است که بهترین نوع این روش همان شیوه اقناع است. در این شیوه اعتماد مخاطب به سازمان و مدل دوسویه ارتباط همسنگ بسیار مهم است که اگر براین اساس حرکت شود قطعاً سرمایه عظیمی در انتظار سرازیر شدن به سمت روابط عمومی و استحکام جایگاه سازمان میباشد.
با بررسی نظریههای مختلف ارتباطی بهخوبی میتوان به نقش افکار عمومی و تأثیرگذاری آن در پیشبرد اهداف یک سازمان پیبرد چرا که هدف اصلی افکار عمومی کسب منافع است. خواه این منافع کمی و قابل ملموس باشد و خواه کیفی و احساسی. اشخاص و سازمانهائی موفق هستند که به همه جوانب افکار عمومی توجه ویژهای داشته باشند.
کوتاه سخن اینکه باید همواره بهدنبال ایجاد رابطه صمیمی و تفاهمی با افکار عمومی بود زیرا در این عصر با توجه به انفجار اطلاعات و نبود سواد اطلاعاتی و رسانهای کافی در مخاطبان، تنها کسانی قادر به ادامه حیات و رقابت خواهند بود که بتوانند در این عرصه، صداقت را پیشه کرده و در کنار منافع سازمانی به منافع مخاطب و افکارعمومی به صورت موازی توجه داشته باشند. اگر مخاطب و خواستههای وی را درک نکنیم به راحتی از جریان بازی دوسویه خارج خواهیم شد. نکته مهمتر این است که بایستی تلاش کنیم میزان اعتماد افکار عمومی را نسبت به سازمان روز به روز افزایش داده و یا احیاناً به دنبال اعتمادسازی بود که تحقق این مهم مستلزم اطلاعرسانی شفاف و صحیح از واقعیتها اعم از موفقیتها و یا شکستهای سازمان است. اما اگر فقط پیشرفتها و موفقیتهای سازمان برجسته شود مخاطب به خوبی متوجه میشود که صداقت و درستی درکار نیست و کم کم اعتماد او نسبت به سازمان سلب میشود و دراینجاست که به بیراه رفته و چند صباحی بعد دچار فروپاشی خواهیم شد.
پس روابط عمومی باید با واقعنگری تمام و به دور از هرگونه نقشبازی تلاش کند بر افکارعمومی تأثیرگذار بوده و ضمن شناسائی نیازهای مخاطبان بالفعل و بالقوه، آینده سازمان را برای بقاء و رقابت با دیگران تضمین کند.
|