شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- همانطور که می دانیم آنچه از هر تصویری برای بیننده قابل فهم است باید از فرهنگ تصویری بیننده عبور کرده باشد. بنابر این در ارائه پیام به وسیله وسایل ارتباط جمعی تصویری بایستی فرهنگ مخاطب در نظر گرفته شده و بر اساس آن برنامه ریزی برای فرم و محتوای تصویر انجام گردد.
اگر فرهنگ را چیزی بدانیم که زندگی و ارزش های انسانی مافوق حیو انی به وجود می آورد می توانیم وسایلی را که انسان از این طریق ساخته است را وسایل فرهنگی بنامیم یا به طور کلی ارزش های فرهنگی ،هنری تری hotheryمعتقد است: مساعد ترین و ارزشمند ترین لحظه برای فرهنگ لحظه ای است که انسان استراحت می کند ، لم می دهد و تماشا می کند ، یک ملت با سواد ملتی است که می داند از استراحت چگونه استفاده کند.
تایلور انسان شناس می گوید: فرهنگ عبارت است از مجموعه پیچیده ای از دانش ، اعتقاد ، قوانین ، اخلاق و آداب و رسوم و تمام مهارت ها و عادات مکتب انسان به عنوان یک عضو از جامعه . اگر گفته های این دو اندیشمند را بررسی بیشتر نمائیم ، متوجه می شویم انتقال معنی و پیام از طریق وسایل ارتباط تصویری می تواند بهترین راه برای انتقال اخلاق آدابو رسوم ، عادات و مهارت ها باشد ، و این دقیقا برای بیننده پیام لحظه ای است که می تواند به تغییرات و یا دستکاری در عادات فرهنگی خود دست یابد و آنچه را که احساس می کند با ارزش های درونی خود متغایر نیست را به فرهنگ تصویری خود بیفزاید.
مسلما با بوجود آمدن وسایل ارتباط جمعی بالاخص وسایل ارتباط تصویری فرهنگ کتاب و کتابخوانی که باعث واداشتن ذهن به فعالیت می شود کمتر شده است ، ولی آیا این مسئله تا چه حد در تمام اقشار جامعه یا در واقع در فرهنگ توده تأثیر داشته است؟ ما باید بدانیم که استفاده از وسایل ارتباط جمعی را جانشین چه اشتغالاتی کرده ایم و با آن چه چیزی را منتقل می کنیم ، آیا می توان باور کرد که در میان کارگزاران و روستائیانی که اکنون هر شب به برنامه های خوب و بد تلویزیون نگاه می کنند افراد زیادی بوده اند که پیش از آن تمایل به خواندن کتاب داشته اند و یا این افراد قبل از آنکه تلویزیون به خانه های شان راه یابد اوقات فراغت خود را در کافه ها و یا قدم زدن بادوستان خود تا پاسی از شب در خیابان ها بدون اندکی آشنایی با دنیای جدید می گذرانده اند .
تردیدی نیست که بعد از راهیابی تلویزیون به عنوان یکی از وسایل ارتباط تصویری به خانه این افراد آنان موقعیت یک فرد پر معلومات را بدست نیاورده اند لیکن لا اقل با مفاهیمی از فرهنگ آشنا شده اند . در واقع می توان گفت نبود وسایل ارتباط تصویری عملا انسان را از تغذیه ذهنی محروم کرده بود.
مطالعات بلسون نشان می دهد که در انگلستان درمیان تماشاگران تلویزیون در میان طبقه کارگر حتی افزایشی از نظر استفاده از روز نامه نیز مشاهده می گردد. در واقع این افراد بر اثر دیدن تلویزیون دامنه و نوع تفریح و حتی مطالعات شان تغییر کرده است . غالب این افراد احساس نیاز به خواندن آثاری در زمینه های علمی ، تاریخی و زمینه هایی که تلویزیون آنها را نشان داده و آنها هیچ آگاهی از آن نداشته اند پیدا کرده اند .
از طرفی دیگر استفاده از وسایل ارتباط بصری در صورتی که پیام های درست داشته باشند به کودکان القا می کند که اهمیت بیشتری برای تجسم عینی قائل شوند و از اهمیت زمینه های انتزاعی می کاهد.
جماعت مصرف کنند گان فرهنگ جمعی تصاویری را در آن می بینند که به آنان امکان میدهد یا خود را در صحنه تماشا و پرسناژهای آن بازشناسند و با تخیل ایجاد شده به نحوی زندگی کنند که گویی خود آنان در صحنه غرق هستند و از آنجا که فرهنگ با جمعی نیازمند یهای شناخته شده دورنگر مطابقت دارد ، دارای اساطیری است که نقش رهبرانی را دارند که می توانند به مفهوم مردم شناسانه کلمه مبدل به مدل های فرهنگی شوند ، و دقیقا همین جا است که نقش برنامه سازان نقشی بسیار مهم و سرنوشت ساز در القاء این فرهنگ تصویری است ، چون این برنامه سازان اگر با توجه به انتقال ارزش های مثبت و کلیدی در جهت این فرهنگ سازی گام بردارند نه تنها تأثیری بر همان قشری که تلویزیون به عنوان تنها منبع اطلاع رسانی شان به حساب می آید می گذارند بلکه بر افرادی که استفاده از منابع مکتوب را نیز بر اثر تماشای این فرهنگ تصویری کمتر کرده اند تأثیر مثبت گذاشته و تا حدودی می تواند جانشین آموزش های آن شود.
در واقع می توان گفت رسانه های جمعی بالاخص تصویری اگر بر اساس پایه های درست برنامه ریزی شده باشند هم ابزار نشر و فرهنگ توده هستند و هم عامل جهت دهنده اندیشه و احساس نخبه گان جامعه و کم کردن شکاف میان دنیای درک و فهم برگزیدگان و عامه. پس باید میان تنزل فرهنگی و تنوع فرهنگی تفاوت قائل شد، تنوع می تواند در حالی وجود داشته باشد که سطح رقابت و تولید فرهنگی هم دارای کیفیت و مضمون مطلوبی باشد و اینکه وسایل ارتباط جمعی برای جلب مخاطبان بیشتر ، سطح تولید خود را در حد تقاضای آنان تنزل دهند و سره و ناسره را در ارائه برنامه ها در هم آمیزند مسئله ای است که فرارت از خاص گرایی ها و گرایش های نخبه گرایانه فرهنگی است و البته نمی توان در نوعی اشرافیت ذهنی محبوس ماند و ساده شدن زبان فهم و ارائه مضامین فرهنگی ساده را فاجعه دانست. اما نمی توان نسبت به کم رنگ شدن نقش هدایتی و آموزشی رسانه ها نیز به عنوان یکی از نقش های اساسی آنها در رشد و شکوفایی جوامع کنونی بی تفاوت ماند.
به این ترتیب عوام زدگی یا تبعیت محض از گرایش های عامیانه عارضه ای دورن رسانه ای است که با سادگی و سهولت زبان ارائه و ترجمان شایسته متون و منابع فرهنگی به زبان عامه تفاوت بسیار دارد .
رسانه های تصویری نوین بدون تردید در اشاعه فرهنگ و نوسازی جامعه موثرند، اما به تنهایی نه سرچشمه دردند و نه سر آغاز درمان ، رسانه ها از سویی می توانند انبوه مخاطبان خویش را دز زیر رگبار اخبار و اطلاعات از هم گسیخته ، ارزش های مسلط جهان صنعتی مادی اندیش و آفرینش رویا و خیال ، هم از گذشته دور کنند و هم از اندیشیدن به آینده غافل سازند ، اما از سویی دیگر می توانند میان انسان ، تاریخ، فرهنگ، و جامعه و جهان نیز ارتباطی تازه برقرار کنند.
ما همواره به عنوان جدیدترین وسیله ارتباط تصویری در مورد ماهواره به عنوان یک وسیله ارتباط تصویری بوجود آمده نمی تواند موجب تضعیف فرهنگ ملی و منطقه ای شود ، چرا که نظام های ارزشی و هنجاری فرهنگ های بومی آنچنان دیر پا و قدرتمند هستند که به راحتی جای خود را به رقیب نمی سپارند ، فرهنگ های ملی در صورت مولد و پویا بودن و هماهنگ شدن اخلاق و نظریات دینی آنها با مقتضیات جدید می توانند به حبات خویش ادامه داده ودر تلاقی با فرهنگ های جهانی و منطقه ای بر بقای خویش بیفزایند ، ولی اگر یک فرهنگ ملی در حال رکود و رخوت باشد ، فرهنگ جهانی صرفا باعث نمودار شدن این رکود و رخوت می شود نه بیشتر ، گناه انحطاط یک فرهنگ را نمی توان صرفا بر عهده فرهنگ های دیگر نهاد . در هر صورت مردم بیشتر به رسانه ها ی داخلی توجه می کنند تا رسانه های خارجی تنها نکته آن است که حرکت معقول رسانه ها و توجه به خواسته های ملی و تکامل یافته مخاطبان آنها را افزایش داده و بی توجهی به خواست مردم آنها را علیرغم میل باطنی شان به سوی رسانه های بیگانه سوق می دهد .
در عرصه فرهنگ نیز همانند عرصه اقتصاد، هر جامعه ای که کالای فرهنگی بیشتر جذاب تر و متنوع تری تولید کند، گوی سبقت را از دیگران می رباید، همچنین این جامعه باید بتواند به خوبی کالای تولیدی خویش را بسته بندی کرده و با یک سیستم مناسب تبلیغات و توزیع، آن را در اختیار جهانیان قرار دهد و بهترین بسته بندی برای کالاهای فرهنگی وسایل ارتباط بصری ایجاد تصاویر جذاب، مخاطب برانگیز و قابل درک فرهنگ عامه و جهانی است.
منبع مرجع: شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)
|