شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- زکیه جورابراهمیان: روزنامهنگاری آمیختهای از قریحه، تجربه و آموزش دانشگاهی است. همین آمیختگی است که در سالهای گذشته باعث شده است تا اختلاف نظر بر سر اهمیت قریحه و تجربه یا آموزش دانشگاهی در روزنامهنگار شدن به وجود بیاید و حل نشود. برخی از روزنامهنگاران تجربی، آموزش دانشگاهی را قبول ندارند و معتقدند روزنامهنگاری یک کار تجربی و ذوقی است و بر عکس. این جدال در حالی همیشه اتفاق میافتد که دو گروه به نقاط ضعف کار خود واقف هستند. پروندهی «آموزش بهروز روزنامهنگاری» شفقنا رسانه در راستای واکاوی مشکلات سیستم دانشگاهی روزنامهنگاری، سلسله گفتوگوها و گزارشهایی را با دانشگاهها و مراکز آموزش روزنامهنگاری انجام میدهد که به تدریج منتشر میشود. در همین زمینه، سید وحید عقیلی، رییس دانشکده علوم ارتباطات و خبر دانشگاه آزاد تهران مرکز میگوید تربیت یک روزنامهنگار موفق مشروط به باز بودن درهای تحریریهی رسانهها به روی دانشجویان این رشته است. این دانشکده از اول مهرماه افتتاح شد که به گفتهی عقیلی، در سخنرانیهای بعد از افتتاح، مدیران آن برنامههای مهم و متعددی در راستای گسترش علوم ارتباطات دارند. گفتوگوی شفقنا رسانه با عقیلی به بررسی مشکلات دانشجویان روزنامهنگاری برای ورود به بازار کار، توجه به مهارت عملی و نظری استادان، سیستم آموزشی کارآمد، حساسیت ویژه به کارآموزی در رشته روزنامهنگاری و... میپردازد.
آموزش روزنامهنگاری در ایران چه تحولاتی را پشت سر گذاشته است؟
در آموزش روزنامهنگاری باید یک نگاه تاریخی به آموزش مفاهیم روزنامهنگاری حرفهای داشته باشیم. حدود 130 سال پیش در اروپا برای اولین بارکنگرههایی را برگزار میکنند که یکی از مواد آن آموزش روزنامهنگاری حرفهای است. اخبار این کنگره در ایران در دهههای گذشته ترجمه شده است. متاسفانه خبرگزاریهای غربی در تولید خبر، اطلاعات و تفاسیر بر ما برتری و یک نوع سلطهی خبری و اطلاعاتی دارند. شاید یکی از دلایل این سلطه، شروع دیر هنگام آموزش عالی روزنامهنگاری در ایران باشد. آموزش روزنامهنگاری حرفهای در ایران سالها بعد از اروپا شروع شد و در این سالها از کیفیت مطلوبی در محتوا، نحوهی آموزش و استادان نداشته است. رشتهی روزنامهنگاری در دانشگاهها به علت ایدئولوژیهای خاص آن زمان وجود نداشته است و روزنامهنگاری یک طرفه و دولتی بود، به طوری که نیاز به آموزش روزنامهنگاری توسط بخش خصوصی احساس و اولین دورههای آموزش روزنامهنگاری توسط روزنامه کیهان برگزار شد. یک روزنامه با تیراژ و امکانات آن زمان ضرورت نیاز به آموزش روزنامهنگاری را حس کرده است. بعد از انقلاب، مجدداً این دوره توسط دکتر معتمدنژاد در دانشگاه علامهطباطبایی رشته راهاندازی شد. ما اولین دورهی روزنامهنگاری را در مقطع کارشناسی ارشد در سال 69 و اولین دوره دکتری را در سال 75 داریم. حوزهی آموزش روزنامهنگاری در ایران به میانسالی رسیده است. در دنیا آموزش روزنامهنگاری به عنوان یک رشتهی دانشگاهی جاری است و در کشورهای پیشرفته در حوزهی ارتباطات، دکتری روزنامهنگاری در رشتههای مختلف وجود دارد که نشان دهندهی اقامت طولانی آموزش روزنامهنگاری در این کشورهاست.
شما معتقدید استادان روزنامهنگاری باید تجربههای عملی و نظری را به طور کامل داشته باشند؟
بله، مطمئنا. استادانی که تجربهی عملی و تئوری داشته باشند، روزنامهنگاران حرفهای و موفقی تربیت میکنند. به عنوان مثال رشتهی دندان پزشکی یک رشتهی عجیبی است که شباهت بسیاری به روزنامهنگاری دارد. یک دندان پزشک باید از نظر تئوریک کاملا مسط باشند و بتواند ماهرانه به اصلاح و ترمیم دندان بپردازد اما اگر هنر آن را نداشته باشد موفق نمیشود. روزنامهنگاری هم مثل دندان پزشکی است. روزنامهنگاری که ارزشهای خبری، مطالعه انتقادی و... را میداند باید در روزنامه کار کرده باشد تا روزنامهنگار موفقی شود. تعداد استادانی که آموزش آکادمیک و کار تجربی داشته باشند در خیلی از مراکز دانشگاهی غیرانتفاعی و غیردولتی کم است و این استادان در آموزش خبرنویسی، تیترنویسی، مصاحبه و گزارش به دانشجویان موفق عمل نمیکنند.
چرا دورههای کارورزی در رشتهی روزنامهنگاری با حساسیت و توجه زیادی دنبال نمیشود؟
ما باید در دوران آموزش روزنامهنگاری، حداکثر کلاسهای عملی را برای دانشجویان داشته باشیم. متاسفانه مشکل جدی رشتهی روزنامهنگاری، قرار گرفتن در دوران رکود ارتباطی است. ما در دوران رکود ارتباطی با تیراژ پایین روزنامهها روبهرو میشویم بنابراین آموزش روزنامهنگاری متعارف و کتبی به عنوان مادر همهی انواع روزنامهنگاری با مشکل مواجه شده است. متاسفانه تعداد روزنامهها و اتاقهای خبری که دانشجویان رشتهی روزنامهنگاری را به عنوان کارآموز قبول کنند، بسیار کم است. موسسات خبری نمیتوانند پاسخگوی تعداد زیاد کارآموزان باشند و در مواردی روزنامهها از پذیرش کارآموزها اجتناب میکنند و میگویند ما کسی را میخواهیم که یک خبرنگار یا روزنامهنگار خوب باشد.
خوب دلیل اجتناب این روزنامه ها از پذیرش کارآموزان چیست؟
شاید این روزنامهها حق داشته باشند چون روزنامهها موسسهی آموزشی نیستند که بخواهند اصول اولیه روزنامهنگاری را به کار آموزان یاد دهند. روزنامهها به خاطر رقابت رسانهای مایل به انتخاب روزنامهنگارانی هستند که گزارش و مصاحبهی با کیفیت به آنها تحویل دهند. زمانی که رونق ارتباطی وجود داشت و تیراژ مطبوعات بالا بود، خود من به عنوان مدیر گروه ارتباطات دانشجویانی را که مایل به کار در روزنامهها بودند، در یک روزنامه مشغول به کار میکردم. ولی در چند سال گذشته امکان چنین کاری وجود ندارد. اگر دانشجویی را برای کارآموزی معرفی کنیم، میگویند ما نیروی اضافه داریم. من با شما موافقم. در دورانی که دانشجو دورهی تئوری را میگذراند، باید کارهای عملی داشته باشد اما اگر امکانات در حد مطلوب نباشد و نتوانیم دانشجویان را با یک فضای واقعی آشنا کنیم، استاد در این مرحله میتواند از شدت این مشکل کم کند. به طوری که اگر اساتید مجربی داشته باشیم تا تکالیف و کار کلاسی خوب از دانشجو بخواهند و با دقت این تکالیف را بررسی کنند و ایرادات آنها را بگیرند؛ این توجه و پیگیری استادان کمتر از دورههای کارآموزی نیست.
فکر میکنید این موضوع عملا در دانشگاههای ما اتفاق میافتد و استادان فرصت پرداختن به کارهای کلاسی را دارند؟
یک کلاس گزارشنویسی یا مصاحبه در مقطع کارشناسی، 30 نفر دانشجو دارد. یک مدرس در طول یک ترم اگر به طور میانگین سه تمرین عملی از دانشجویان بخواهد جمعا 90 کار کلاسی میشود. یک استاد باید همهی این تکالیف را بخواند، تفکیک کند، رهنمود کند و قسمتهای اشتباه آن را برای دانشجو توضیح دهد و این کار واقعا سخت است. متاسفانه در شرایطی که ما در حال آموزش روزنامهنگاری هستیم، بحث رابطهی کمیت و کیفیت وجود دارد. رابطهای که از قدیم وجود داشته است. من معتقدم مسوولیت اصلی تعهد و رسالتی که در حوزهی آموزش وجو دارد، نباید این گونه باشد. استادان باید برای دانشجو وقت بگذارند. من هنوز معتقدم عنصر تعیین کننده در آموزش روزنامهنگاری، استاد است.
آیا امکان گزینش دانشجویان روزنامهنگاری از طریق مصاحبه ورودی به دانشگاهها امکان پذیر است؟
این نوع گزینش به صورت مقعطی جواب میدهد. در بعضی از دانشگاهها استادان به آموزش دانشجو اهمیت میدهند اما تعداد این استادان قابل توجه نیست. تعداد استادانی که کار حرفهای روزنامهنگاری میکنند و تجارب نظری دارند، کم است. مثلا در بعضی از موسسات آموزشی و دانشگاههایی که مقطع کاردانی درس میدهند استادان بعضی از تکنیکها و فرمولها را فقط از روی کتاب میخوانند و حتی مدرک دکتری ندارند. تعداد محدودی از استادان روزنامهنگاری هستند که هم در روزنامهها کار کردند و حداقل دبیر سرویس بودند و هم بعداً در مقاطع عالی مدرک گرفتند. این گروه بهتر میتوانند روزنامهنگاری را تدریس کنند و آموزش دهند.
شما با شیوهای که در موسسههای غیر انتفاعی تدریس میشود موافق نیستید؟
نه. حتی با سیستم استادان در بعضی از دانشگاههای دیگر نیز موافق نیستم. این دانشگاهها دنبال جذب استادان برتر نیستند. فقط به دنبال جذب دانشجو هستند. در این موسسات تعداد اساتیدی که واقعا تئوری و عملی کار کرده باشند، کم است. خوشبختانه رشتهی روزنامهنگاری با تقاضای بسیار بالایی روبهرو است. ولی متاسفانه دانشگاهها نمیتوانند به طور واقعی و علمی نیاز طبقهی متقاضی حوزهی روزنامهنگاری را برآورده کنند.
شما گفتید سازمان رسانه با مازاد نیرو مواجه است، این در صورتی است که خیلی از فارغالتحصیلان روزنامهنگاری ما بیکار هستند. پس این مازاد نیرو از کجا تامین میشود؟
قابل توجه است بدانیم که در سالهای گذشته تعداد زیادی از دانشآموختگان رشتههای دیگر در رشتهی روزنامهنگاری مشغول به کار شدند. جذابیت رشتهی روزنامهنگاری، کلیدی و تعیین کننده بودن در سطح جامعه باعث میشود از رشتههای علوم پایه و حتی در بعضی موارد رشتههای فنی - مهندسی به حوزهی روزنامهنگاری وارد شوند. تعدای از افرادی که اقدام به تاسیس یک روزنامه و خبرگزاری میکنند و هیچ آشنایی با حوزهی ارتباطات و روزنامهنگاری ندارند و فقط به سرمایهگذاری در این حوزهها میپردازند. علت اصلی این مشکل در قوانین و آییننامههای ماست. قوانین و آییننامههای ما باید از ورود افراد غیرحرفهای و غیر مرتبط با حوزهی روزنامهنگاری و ارتباطات به رسانهها جلوگیری کنند. باید قوانینی برای ورود به این حوزه وجود داشته باشد و افرادی که وارد حوزهی ارتباطات و روزنامهنگاری میشوند باید مدرک روزنامهنگاری داشته باشند. در ایران حقوق و استقلال حرفهای روزنامهنگاری مشخص نیست. کسانی که روزنامهنگاری را به عنوان حرفه نه به عنوان شغل انتخاب کردند میتوانند وارد حوزههای ارتباطات بخصوص روزنامهنگاری شوند.
این افراد غیرمتخصص که وارد تحریریهها میشوند، چه تاثیری بر روی جامعه و حتی خود روزنامهنگاری دارد؟
ورود افراد غیرمتخصص به حرفهگرایی روزنامهنگاری ضربه میزند. روزنامهنگاری باید توسط روزنامهنگاران حرفهای انجام شود و ورود افراد غیرحرفهای باعث دلسردی در روزنامهنگاران میشود.
میتوان گفت یکی از دلایلی که ما شاهد مصاحبه و گزارشهای خوب نیستیم، ورود افراد غیر حرفهای به مطبوعات است؟
بله، گفتهی شما کاملا درست است اما باید نداشتن یک تفسیر خوب را هم اضافه کنیم. جامعهی ما به دلیل وقوع انقلاب اسلامی، تغییر نظام شاهنشاهی و استقرار نظام جمهوری اسلامی در دهههای گذشته، جنگ تحمیلی، تحریمهایی که علیه ایران صورت گرفت و... به مرکز خبر دنیا تبدیل شد. در کنار این مرکز خبر بودن ما به اندازهی کافی تولید خبر، تفسیر و نقد نداشتیم. میزان ارزش اتفاقاتی که در ایران افتاد با تفاسیری که صورت گرفته هماهنگی ندارد. ما شاهد تفسیرها و نقدهایی نبودیم که این مسایل را برای اذهان عمومی روشن کند. به صراحت میگویم این داستان یک بعد داخلی و یک بعد بینالمللی دارد. ما به روزنامهنگاران داخلی نیاز داریم تا این اتفاقات را برای اذهان عمومی جامعهی ما روشن کنند و به روزنامهنگاران بینالمللی ایرانی که وقایع و اتفاقات جامعه ما را برای دنیا بیان کنند. ما در ایران روزنامهنگاران بینالملی نداریم که با شیوهی روزنامهنگاران حرفهای در سطح منطقه و دنیا آشنا باشند. روزنامهنگار بینالمللی باید برای همه شناخته شده باشد و نقدها و مصاحبههای آنها محلی از اعراب داشته باشند. باعث تاسف است که نتوانستیم اتفاقات سیاسی دهههای گذشته کشور را در سطح بینالمللی توضیح دهیم. به صراحت میگویم، کسانی که به رشد روزنامهنگاری بومی و ملی در ایران کمک نمیکنند، باید بدانند این کار به روزنامهنگاری بینالمللی ما ضربه میزند. ممکن است از هر صد روزنامهنگار خوب و حرفهای یک روزنامهنگار بینالمللی داشته باشیم. تواناییهای یک روزنامهنگار بینالمللی؛ داشتن ضریب هوشی بالا، عکسالعمل سریع ذهنی و روحی، مطالعات کافی در روزنامهها، داشتن رگههایی از ذکاوت به طور طبیعی، مهارت در نوشتن، مهارتهای اجتماعی، ارتباطی و جامعهشناسی است. یک روزنامهنگار بینالمللی باید به چند زبان زندهی دنیا مسط باشد تا بتواند اخبار را به زبانهای گوناگون برای افکار عمومی بیان کند. نتیجهی عدم رشد و پرورش روزنامهنگار حرفهای داخلی، نداشتن یک روزنامهنگار بین المللی است.
سرفصلهایی که در دانشگاه تدریس میشود، خیلی در محیط کار، کاربردی نیست و سالهاست این سرفصلها تغییری نکرده است. در این زمینه چه اقداماتی می توان انجام شود؟
اکثر سر فصلهای رشتهی روزنامهنگاری قلم و نوشتهی دکتر کاظم معتمدنژاد است. دکتر معتمدنژاد به عنوان کسی که در مطبوعات فعالیت داشته و دکترای علوم ارتباطات دارد، زمانی که این سرفصلها را نوشت به روز بود. اما با گذشت این دو دهه این سرفصل ها به روز نشده است. استادان، مدیران گروهها و دانشکدهها باید این سرفصلها را تغییر دهند. از آنجا که من مسوولیت زیادی برای مدرس دانشگاه قائل هستم، سعی کردم در کلاسهای درس خودم این سرفصلها را بهروز کنم. بعضی از استادان به طور نانوشته سرفصلهای درسی خود را بهروز کردهاند اما به طور رسمی، جدی و اداری باید این سرفصلها عوض شود. در درس مصاحبه و گزارشنویسی که میزان پرداختن به موضوعات را تعیین میکند. ما در دورهی لیسانس درس مبانی حقوق داریم که بسیار تعیینکننده است و مبانی جامعهشناسی و مبانی روانشناسی داریم. یک روزنامهنگار خوب باید با این مبانی آشنا باشد. درسهای عملی باید با کیفیت بالاتری انجام شود. ترکیب درسها باید در سر فصلها وجود داشته باشد و درسهای تخصصی باید با کیفیت بهتری در دانشگاهها برگزار شود.
این سرفصلها چه زمانی به طور جدی و رسمی باید تغییر کنند؟
هرچند خیلی دیر شده است و باید از سالهای گذشته این سرفصلها را عوض میکردیم. اما مطمئنا استادان بیشترین میزان شایستگی و لیاقت را برای عوض کردن این سرفصل ها دارند. هرچند استادانی که به رسالت خود آگاه هستند، این تغییرات را شروع کردهاند.
آیا موافق هستید تغییراتی که در این سرفصلها ایجاد میشود باید متناسب با نسل جدید دانشجویان و تکنولوژیهای جدید رسانهای باشد و سیستم سنتی این آموزشها شاید جوابگوی دانشجویان دهه هفتادی ما نباشد؟
صد در صد. حوزهی ارتباطات و روزنامهنگاری به علت ارتباط مستقیم با تکنولوژیهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی باید شاهد بیشترین تغییرات در سرفصلها باشند. اینترنت اکثر تئوریها، روشها، فرضیهها و پیشفرضهای سنتی را تغییر کلی داده است. در حوزهی شکلگیری افکار عمومی، شبکههای اجتماعی به صورت تعیین کنندهای به یکی از عناصر شکلگیری افکارعمومی تبدیل شده است.
|