شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- در پی انتشار مقاله هشدار دهنده نشریه «کریسچن ساینس مانیتور» که در شماره نهم آگوست 2005 این نشریه انتشار یافته بود، اصحاب نظر مرکب از جامعه شناس، روانشناس، روزنامه نگار و دست اندر کاران فنون کامپیوتر و اینترنت در باره کاهش فروش رسانه های چاپی به ذکر عوامل و راه حلها پرداختند. مانیتور نوشته بود که ناشران روزنامه ها این روزها سخت نگرانند زیرا که شمار مخاطبان آنها هر روز کم می شود، اعتماد مردم نسبت به مطالب روزنامه ها رو به کاهش است و ناشران نمی دانند که مشکل از عرضه مطالب است که مطابق خواست و سلیقه مخاطب کنونی آگاهتر از گذشته (قرن 21 ) نیست و یا این که عوامل دیگری دارد.
جامعه شناسانی که در این باره اظهار نظرکرده بودند متفقا گفته بودند که سردبیر روزنامه باید مانند هر عرضه کننده کالا، جنس خود را مطابق سلیقه و تمایل مشتری تهیه کند و این میل و سلیقه عاملی متغییر است. یک زمان مردم علاقه داشتند مطابق اشراف فرانسوی و با تشریفات و اتیکت غذا بخورند، ولی حالا خوردن ساندویچ به صورت سرپایی و یا در داخل اتومبیل را می پسندند.
صاحبان رستوران هایی که خود را با این سلیقه تطبیق داده و ساندویچ ساز شده اند پیروز بوده اند ولی سردبیران روزنامه ها هنوز می خواهند خواست و سلیقه و سیاست خود را به مخاطب تحمیل کنند. تا پیش از پیدایش اینترنت و وب سایت ها، مخاطبان چاره ای جز خواندن روزنامه ها نداشتند، ولی اینک وبلاگها شده اند رقیب روزنامه ها و هر مخاطب می داند که در کدام وبلاگ مطلب مورد علاقه اش را می تواند به دست آورد و آن را برای دوستان نیز ای میل می کند و دیگر نیازی به خرید روزنامه، مگر مشاهده اعلان های کوتاه نیازمندی ها و تفسیر ها ندارد. یکی از دلایل توجه مخاطبان سابق روزنامه ها به وبلاگها این است که صاحب هر وبلاگ روی تخصص و علاقه خود کار می کند و رویدادها را با اظهار نظر خود و به صورت خلاصه و روشن (زبان مردم معمولی) منعکس می سازد و محدودیت و واهمه و ملاحظه روزنامه را ندارد. چرا مردم دوباره به خواندن روزنامه های حزبی کشش پیدا کرده اند زیرا که می دانند هرکدام از آنها برپایه ایدئولوژی و سیاست حزب درباره چه موضوعهایی می نویسد.
نشریات حزبی مقید به انتشار خبر مطلق و یا همه خبرهای روز نیستند و رویدادها را از دیدگاه حزب بررسی و با اظهار نظر منعکس می کنند و مخاطب مایل است از همه نظرها درباره یک تصمیم آگاه شود و سردبیران روزنامه های عمومی (حرفه ای) با این که به این واقعیت پی برده اند، هنوز حاضر به نقل از مطالب روزنامه های حزبی نیستند، چرا؟. و به دلیل این بی اعتنایی (و شاید خودخواهی و غرور) است که دارند تیراژ خود را به وبلاگها می بازند. در سابق، مخاطبان اخبار و آگهی های رسمی را در روزنامه می خواندند، ولی اینک در وب سایت هر سازمان و هر مقام، از رئیس جمهور گرفته تا مدیر مدرسه ابتدایی. آگهی های موسسات هم کوتاه شده است. تنها عنوان آگهی را به روزنامه می دهند و در زیرش می نویسند که مشروح آن در «وب سایت» به نشانی ....
روانشناسانی که در این زمینه نظر داده اند به نوبه خود گفته بودند که طبق بررسی های آنان، اگر روزنامه های حرفه ای (مستقل) خود را با سلیقه مخاطب امروز که به مراتب آگاهتر از والدینش است و شکیبایی کمتری دارد تطبیق ندهند و متاعی مطابق خواست او تولید نکنند بازهم تیراژ از دست خواهند داد و در نتیجه آگهی و درآمد. نسل تازه، ساده زندگی می کند و ساده نویسی، واضح نویسی و کامل نویسی را دوست دارد و اگر سردبیران به این روحیه و روانشناسی مخاطبان تازه توجه نکنند باید خود را برای برگزاری مجلس ترحیم روزنامه آماده سازند. ادامه بی اعتنایی در این امر نوعی خودکشی است.
کارشناسان رایانه و اینترنت اظهار داشته بودند: روزگاری، عشق مردم داشتن اتومبیل بود و اینک اینترنت جای آن را گرفته است و استفاده از آن هر روز آسانتر می شود و تهیه «وب سایت» و نگهداری از آن به آسانی نوشیدن آب است و هر ماه حدود ده دلار هزینه دارد که دهها و بلکه صدها هزار بار کمتر از انتشار یک روزنامه فقط در یک روز است. لینک ها مبادله سریع معلومات و ارتباط وب سایت ها را آسان ساخته اند. لپ تاپ های بدون سیم در هر جا که دارنده آن باشد وی را با جهان و هرچه که در آن است مرتبط می کنند و سردبیران روزنامه ها با توجه به این وضعیت باید راهی در پیش گیرند که مخاطب پس ازهمه جستجوهایش در اینترنت، بازهم احساس نیاز به روزنامه کند و آن را با اشتیاق خریداری و مطالعه کند. ذخیره (سیو) و استفاده بعدی بدون نیاز به تایپ کردن مطالب، از امتیازات دیگر رایانه و اینترنت است.
از میان روزنامه نگاران، ریچارد پوسنر Richard Posner از نیویورک تایمز با صراحت گفته بود که روزنامه ها راهی جز تغییر روش سنتی ندارند. به همان گونه که پس از پیدایش رادیو تلویزیون دست به رقابت زدند و خود را با آن وضعیت مطابقت دادند باید یک بار دیگر در کل روشهای خود تجدید نظر کنند. در جهان امروز با گسترش وبلاگ نویسی، همه مردم هر آن که بخواهند می توانند روزنامه نگار شوند که ما عنوان «سیتیزن ژورنالیست» به آنان داده ایم. این بار، روزنامه ها و ژورنالیست های حرفه ای باید با این طبقه رقابت کنند که کار آسانی هم نیست، ولی شدنی است.
منبع: www.iranianshistoryonthisday.com
|