شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- نشست محدود استادان علوم سیاسی در سانفرانسیسکو که درباره دمکراسی بحث و بررسی می کرد هشتم ماه می 2003 در اعلامیه ای از دخالت یافتن «احساس و عاطفه» رای دهندگان در تمرین دمکراسی ابراز نگرانی کرد. این استادان در نشست های قبلی خود؛ تبلیغات پولی (آگهی ها و اعلانات)، کمک های مالی کمپانی های بزرگ و اصحاب منافع به تبلیغات نامزدها و بی اعتنا شدن تدریجی نسلهای تازه به مشارکت در دمکراسی و بویژه انتخابات را خطرات انحراف دمکراسی از اصول و فرضیه های خود اعلام کرده بودند و خواسته بودند که احزاب برپایه ایدئولوژی به وجود آیند، نه به صورت مجمعی از جویندگان قدرت و یا حامیان نوعی «راهکار».
در نشست سال 2003 (سانفرانسیسکو)، موارد متعدد از عارضه «نفوذ احساس و عاطفه در تمرین دمکراسی» مطرح شده بود از جمله: انتخاب بیوه شهردار شهر «تگوسیگالپا» پایتخت هندوراس به جای شوهر متوفایش، بیوه «سانی بونو» به جای شوهرش به نمایندگی قوه مقننه آمریکا، بیوه ایتالیایی الاصل پسر بانو گاندی و نوه نهرو به جای آنها به ریاست حزب قدیمی کنگره هند و ... و پیش از همه این موارد، انتخاب بانو باندرانایکه sirimavo bandaranaike در سریلانکا (سیلان) به جای شوهر مقتولش به ریاست دولت که در 26 سپتامبر 1959 به دست یک روحانی بودایی ترور شده بود.
در اعلامیه نشست سانفرانسیسکو آمده بود که این وضعیت به تدریج می رود که «احساس و عاطفه» را هم بمانند تبلیغات و هیاهو و یا اعمال نفوذ جانشین دمکراسی اصیل به معنای علمی آن کند که عبارت است از انتخاب «بهترین ها» از سوی مردم و شوراها به منظور اداره یک جامعه (محله، شهر و یا کشور) به بهترین صورت.
بسیاری از فرضیه پردازان علم حکومت و استادان علوم سیاسی «دمکراسی احساس و عاطفه» را عارضه ای نامطلوب می دانند که از اداره جامعه توسط بهترین ها عملا جلوگیری می کند و جامعه از اعضای بهتر و برتر خود محروم می شود، زیان می بیند و عقب می ماند.
منبع: http://www.ragan.com/Main/Articles/45139.aspx
|