روانشناسان ميگويند اگر استفاده از شبكههاي اجتماعي از كنترل انسانها خارج شود، ماهيت اعتيادآور آنها ميتواند زندگي را مختل و اختلالاتي همچون افسردگي و اضطراب اجتماعي را هم در شخصيتهاي آسيبپذير تقويت كند.
يك دهه از تاسيس اولين شبكه اجتماعي، فيس بوك، گذشته و در اين دهه پرتحول شاهد ظهور شبكههاي متعددي بودهايم كه هر يك به نوعي دل و هوش از مخاطبان بردهاند و ميلياردها كاربر را آنچنان به سرويسهاي خود خو دادهاند كه بسياري از آنها نميتوانند زندگي بدون اين شبكهها را تصور كنند.
پيامدهاي روانشناختي اين شبكههاي مجازي و تاثير آنها بر سلامت روان كاربران هنوز قلمرويي ناشناخته است. روانشناسان ميگويند اين شبكهها دارند جوامع را به سمت و سويي غيرمنتظره ميكشند و از تاثيرات شگرف آنها بر عرصههايي نظير انتخابات سياسي، رسانهها، موسيقي، خريد و فروش و نظاير آن ميگويند.
وبسايت "سايكالجي تودي" مينويسد اقتصاد اينترنتي و شبكههاي اجتماعي امكان گردش آزاد ايدهها را در مقياسي فراهم كردهاند كه پيش از آن حتي تصورش هم ممكن نبود. در ابتداي مسير به نظر ميرسيد كه اين امكان جوامع را دموكراتيزه خواهد كرد چون صداي همه شنيده خواهد شد، اما سويههاي تاريك اين شبكهها نيز بهتدريج آشكار ميشوند.
شبكههاي اجتماعي و اينترنت به طور كلي جوامعي آنارشيستي پديد ميآورند كه در آنها هر كسي ميتواند پشت يك "آواتار" ناشناس بماند و دست به هر كاري عليه هر كسي بزند. كساني كه احتمالا در زندگي عادي پايبندي بيشتري به هنجارها نشان ميدهند، پشت آواتارهاي آنلاين از خود "رفتارهاي وحشيانه" بروز ميدهند.
اينترنت همچون هر پديده نوين ديگري سويههاي تاريك و روشن دارد. از يك سو كمك كرده تا انسانها كمتر خجالتي باشند و بتوانند وصال با كساني كه نميشناسند را تجربه كنند؛ اين ميتواند راهكاري درماني براي كساني باشد كه با اختلال "اضطراب اجتماعي" (social anxiety) دست به گريباناند. از سوي ديگر، به افراد شهامت هنجارشكني و ارعاب و كژرفتاريهاي گوناگون ميدهد.
"ترولينگ" يكي از همين كژرفتاريهاي رايج است. بسياري از كساني كه در زندگي عادي ظاهر را حفظ ميكنند، در زندگي آنلاين طيفي از رفتارهاي زننده را بروز ميدهند: از نفرتپراكني نژادي گرفته تا اذيت و آزار سازمانيافته اقليتها.
"ترولها" كساني هستند كه با تحريك ديگران و دشنام دادن به آنها به دلايل واهي، عطش توجه خود را سيراب ميكنند. اگر نگاهي به بخش كامنتهاي هر صفحه پربينندهاي در شبكههاي اجتماعي بياندازيد، ظرف چند ثانيه دهها "ترول" را شناسايي خواهيد كرد.
يكي ديگر از پيآمدهاي مخرب گسترش شبكههاي اجتماعي، ايجاد شكاف ميان كساني است كه عقايدشان با هم همسو نيست. بحثهاي داغي كه در اين شبكهها در ميگيرد در درازمدت جامعه را قطبي و چندپاره ميكند.
نفوذ شبكههاي اجتماعي به دنياي رسانه هم، رسانهها را به سوي كليكگرايي سوق داده است. رسانهها تن به هرآنچه كليكآور باشد ميدهند، چون كليك منشا درآمدهاست و بدون درآمدها نميتوانند سرپا بمانند.
خطر اينجاست كه اطلاعات آنلاين سوخت خشم و اضطراب انسانها ميشوند؛ گرايشهايي كه به سادگي ميتواند توسط كساني كه اين روندها را دنبال ميكنند براي فريب افكار عمومي به كار گرفته شوند.
جله "سايكالجي تودي" يكي ديگر از پيآمدهاي مهم روانشناختي شبكههاي اجتماعي را طبيعت اعتيادآور اين شبكهها ميداند. لحظه به لحظه ميتوان در اين شبكهها تعامل داشت و هيجانزده شد و همين ميتواند براي بسياري اعتيادآور باشد. البته اين هيجانات تا حدي ميتواند مثبت باشد، اما در موارد بسياري موجب سرگرداني و بياعتنايي نسبت به نيازهاي زندگي واقعي ميشود.
به گفته روانشناسان، شبكههاي اجتماعي آنچه در سرشت انسان ميگذرد را تقويت ميكنند. بعضي مطالعات نشان دادهاند كه اگر كسي به افسردگي و اضطراب مبتلا يا در برابر اين اختلالها آسيبپذير باشد، گشت و گذار در شبكههاي اجتماعي ميتواند آنها را افسردهتر و مضطربتر كند.
متخصصان و پژوهشگران همچنان دامنه وسيع تحولات مرتبط با تكنولوژيهاي آنلاين را ميكاوند تا پيامدهاي آنها را بررسي كنند، اما يك نكته بديهي است: اينترنت و شبكههاي اجتماعي هم ميتوانند نيروي خيري باشند در ساخت محافل انساني، توليد فرصت و ايجاد ارتباط ميان آدمها، و هم ميتوانند نيروي شري باشند كه مخل روان انسانهاست.