شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : فلسفه پاپيوليسم با قيام كاوه آهنگر و از ايران پديدآمد
یکشنبه، 6 اسفند 1396 - 09:37 کد خبر:9280
شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)-نوشيروان كيهاني زاده- «پاپيوليسم» به عنوان يك استراتژي سياسي 26 قرن و شايد هم بيشتر قدمت دارد و طبق حكايات، با قيام مردمي كاوه اسپاهاني (اصفهاني) معروف به «كاوه آهنگر» و از ايران برخاسته است.

شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)-نوشيروان كيهاني زاده«پاپيوليسم» به عنوان يك استراتژي سياسي 26 قرن و شايد هم بيشتر قدمت دارد و طبق حكايات، با قيام مردمي كاوه اسپاهاني (اصفهاني) معروف به «كاوه آهنگر» و از ايران برخاسته است.

 

«تاريخ» از اسپارتاكوس ـ يك اسير جنگي روميان و بعدا و از روي اجبار؛ گلادياتور ـ به عنوان دومين پاپيوليست جهان نام برده است كه در نيمه قرن يكم پيش از ميلاد بردگان و اسيران جنگي را متوجه نيروي عظيم خود (گذشتن از جان به خاطر آزادي و كسب حيثيت) ساخت و با اين نيرو با امپراتوري روم كه ظلم و ستم را پيشه كرده بود به جنگ پرداخت.

 

در روم باستان آن دسته از امپراتوران رومي كه ضد سناي اين امپراتوري بودند و سناتورها را جماعتي خودپرست، سودجو، كارشكن و امروز و فردا كُن مي دانستند و به جاي سنا، براي تصويب طرح و برنامه هاي خود به آراء عمومي مردم (جمع آوري نظرات ـ نظرسنجي و سرانجام نوعي رفراندم) متوسل مي شدند «پاپيوليست» مي گفتند كه از واژه پوپولوس (پيپل = مردم و معادل «دماگوگي» در يوناني) گرفته شده است.

 

در انگلستان «لِه وِلِرها Levellers» از اين دست و حامي مشاركت عوام الناس در امور حكومت (عمدتا از طريق ابراز نظر و شركت در بحث هاي تاون ميتينگ ها ـ اجتماعات خانه شهر و ابراز نظر درباره طرح ها و تصميمات و ...) و تامين حقوق و رفاه آنان (عامه مردم) بودند و در عين حال بر منافع ملي و خصلت هاي فرهنگي تاكيد داشتند كه اِليت ها (اشراف، خواص و نزديكان پادشاه) به خاطر منافع خود گاهي منافع ملي و حتي رسوم فرهنگي و كهن را وجه المصالحه قرار مي دادند و فدا مي كردند و ... ـ مشكلي كه دنياي پس از دسامبر 1991 بارديگر به آن دچار شده است.


    تعاريف پاپيوليسم همانند سوسيال دمكراسي در هر جامعه اي متفاوت است و نمي توان گفت كه اين تفكر در قاره آمريكا همان است كه در آفريقا وجود دارد. در بعضي كشورها مخصوصا در كشورهاي آسيايي مفهوم «راه سوم» از آن استنباط مي شود. انقلابيون گيلان در سال 1920 نام كاوه را بر پرچم خود گذاردند. جنبش هاي كوتاه مدت با شعارهاي پاپيوليسم كاه آهنگر از فوريه و مارس 1920 در ايران مشاهده شد. درفش كاويان ـ پرچم ملي ايرانيان در طول قرن ها به نام كاوه است كه پرچم مبارزه با ضحاك (زهاك)Zahhak شاه وقت را كه ستمگري مي كرد برافراشت. كاوه از اصفهان (سپاهان) برخاسته بود.


    مولفان تاريخ عقايد زادروز پاپيوليسم نوين به مفهوم يك فلسفه سياسي را در نشست انجمن «نارودنيكي Narodniky» مركب از انديشمندان و عمدتا روس در فوريه سال 1870 نوشته اند. در اين نشست، «پاپيوليسم نوين» برپايه حمايت از حقوق و نيروي عوام الناس (كامان پيپل) در مبارزه با اليت ها و افراد شاخص و صاحب امتياز و ضديت با اين طبقه (كه در برخي جوامع اشراف و رجال خوانده مي شدند Privileged Elites) و لغو امتيازهاي آنان Privileges و تامين برابري، برادري و آزادي هاي مردم معمولي تعريف شد و پا به عرصه وجود گذارد و چون بر ضد امتيازات طبقات ممتاز و بالاي جامعه بود، و خواهان حذف سلسله مراتب و تغيير سيستم هاي سياسي و اجتماعي و بازگشت به خصلت هاي اصيل انساني؛ به سرعت جهانگير شد.


     از آنجا كه تعاريف و اصول اين دكترين، عام است؛ بعدا هر فرد و هرگروه آن را در چارچوب اصول اوليه اش (مالكيت دولتي برخي از منابع توليد و خدمات، مشاركت مردم در تصميم گيري هاي مهم و لغو امتيازهاي اليت ها، ضابطه مندكردن هرگونه فعاليت، دولت ائتلافي، حفظ طبقه متوسط به موازات طبقه اكثريت، تقويت و اعتلاي فرهنگ ملي) به صورتي تفسير كرد و به شكل انواع ناسيونال سوسياليسم و سوسيال دمكراسي درآمد. ايدئولوژي احزاب هيتلر و موسوليني در آلمان و ايتاليا، پرونيسم در آرژانتين و ... هركدام نوعي پاپيوليسم بشمار آورده شده اند. وارگاس حكومت خودرا در برزيل يك ديكتاتوري پاپيوليست مي ناميد و سختگيري هايش را تا تكميل برابري نسبي برزيلي ها لازم و موجه مي دانست. در سال 1892 ويليام پفر W. peffer «پاپيوليست پارتي» را در ايالات متحده تاسيس كرد و با اينكه جمعيت اين كشور در آن زمان چندان زياد نبود نامزد اين حزب در انتخابات رياست جمهوري صاحب يك ميليون راي شد. اين حزب برضد كمپاني هاي بزرگ (بيگ بيزنس) بود و عقيده داشت كه اگر اين اصحاب پول و جوياي درآمد هرچه بيشتر كنترل نشوند، دولت تحت كنترل آنان درخواهد آمد كه استثمار افراد داخلي و استعمار خارجي نتيجه اش خواهد بود. در سال 1979 اصحاب نظر اصل 44 قانون اساسي جمهوري اسلامي و چند اصل ديگر اين قانون را گرايش پاپيوليستي تفسير كرده بودند.


     اصحاب تفكر پاپيوليسم از منافع مردم معمولي، راي اكثريت با مشاركت عمومي در تصميم گيري و قدرت ناشي از آن (رفراندم ها) پشتيباني مي كنند. بنابراين هوادار حل مسائل از طريق رفراندم ـ سراسري و يا محدود ـ هستند و بهترين وسيله رسانيدن پيام خود را به مخاطبان؛ برپاداشتن اجتماعات و انتشار اظهار نظرها و بيانات و سخنراني ها و مصاحبه ها مي دانند. به زعم آنان، اجتماعات بايد داراي قطعنامه حاوي هدفها و خواستها باشدكه به تصويب جمع برسد كه برگي است قاطع . به اين سبب پاپيوليست ها طرفدار تماس مستقيم با مردم و تبليغ مستقيم برنامه هاي خود هستند. در نظر آنان «مردم» يعني «قدرت، حكومت و ...».


     بيشتر «پاپيوليستها » همانند انجمن «نارودنيكي» معتقدند كه دمكراسي برپايه الگوي ديگران «اصطلاحا: وارداتي» براي يك جامعه فاجعه به بار مي آورد؛ لذا هر جامعه باتوجه به فرهنگ و درك ملي بايد دمكراسي خاص خودرا داشته باشد.
    

الكساندر ايوانوويچ هرزن A. I. Herzen يكي ازپاپيوليست هاي معروف گفته است كه كاپيتاليسم مردود است و سوسياليسم خالص هم در شكل كامل در يك جامعه عقب مانده و مردمي كم سواد نمي تواند پياده شود. هر جامعه اگر بخواهد سوسياليستي شود؛ براي توفيق در آن بايد براي خود سوسياليسمي مطابق شرايط و ذهنيت مردم بسازد. به باور هرزن، سوسياليسم اگر توام با دمكراسي و برپايه سنتهاي ملي نباشد (سوسيال دمكراسي و ناسيونال سوسياليسم توام) موفق نخواهد شد. مفسران متاخر افكار هرزن را به اين صورت شرح داده اند كه اگر سوسياليسم در جامعه اي كه آمادگي هضم آن را ندارد پياده شود به نوع ديگري از كاپيتاليسم و احيانا هرج و مرج منجر مي شود. براي تكميل بناي سوسياليسم بايد گام به گام پيش رفت و در برداشتن گامها دقت كرد. نمي شود پاره اي از پله ها را استثناء كرد و از روي آنها جهيد.


    اين صاحبنظران مي گويند: تعاريف پاپيوليسم همانند سوسيال دمكراسي در هر جامعه اي متفاوت است و نمي توان گفت كه اين تفكر در قاره آمريكا همان است كه در آفريقا وجود دارد. در بعضي كشورها مخصوصا در كشورهاي آسيايي مفهوم «راه سوم» از آن استنباط مي شود.ايرادي كه كارشناسان علوم سياسي بر «پاپيوليسم» وارد مي آورند اين است كه توجه صرف به راي و خواست اكثريت دارد يعني بي اعتنايي به حقوق اقليت كه منطقا نمي شود آنان را كنار گذارد و ناديده گرفت.