شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : دامپينگ رسانه‌اي
دوشنبه، 4 شهریور 1392 - 08:19 کد خبر:4814

شارا- پس از گذشت دو سال و اندي از راه‌اندازي يك جريان رسانه‌اي خاص توسط برخي اشخاص، واپسين روزهاي حيات اين جريان ـ كه مشخص بود عمر طولاني نخواهد داشت ـ فرا رسيد تا عبرتي براي ديگر رسانه‌هاي كشور باشند.

به گزارش «تابناك»، روزنامه «هفت صبح» با تبليغات وسيعي از روز شنبه (سوم ارديبهشت سال ۹۰) پا به عرصه مطبوعات كشور گذاشت و شائبه استفاده از منابع مالي دولتي را تكذيب كرد. اين اطلاعيه هنگامي صادر شد كه «تماشا» نيز صبح هر روز روي كيوسك‌ روزنامه فروشي‌ها مي‌آمد. پيشتر از اين‌ دو روزنامه نيز مجله «يكشنبه» روي دكه آمده بود كه همچون «هفت صبح» و «تماشا» توسط يك مؤسسه منتشر مي‌شد.

تصميم گيرنده مؤسسه‌اي كه اين سه رسانه زيرمجموعه‌اش بودند، شخصي به علي مزيناني بود كه به نظر مي‌رسد ارتباط نزديكش با فقيه ‌انكار‌ناشدني باشد. مديركل روابط عمومي سازمان بهزيستي در زمان مسئوليت ابوالحسن فقيه در اين سازمان و مشاور فقيه پس از حضور فقيه در رأس اين سازمان است. درباره اينكه فقيه مورد وثوق مشايي و احمدي‌نژاد بود و در ايام انتخابات اخير رياست جمهوري نيز يك ماه مرخصي گرفته بود تا احتمالاً فعاليت‌هاي سياسي‌اش قابل پيگيرد تحت عنوان استفاده از امكانات دولتي نباشد نيز نيازي به مطول گويي نيست.

البته تشكيل مؤسسه مطبوعاتي آن هم نزديك به يك طيف فكري دولتي امري بي‌سابقه نبود و پيش از اين نيز افرادي چون حميدرضا جلايي‌پور و ماشاءالله شمس الواعظين با هدف ايجاد يك بنياد مطبوعاتي گسترده و انتشار نشريات گوناگون در ذيل يك مؤسسه اقدامي با مشابهت‌هاي شكلي و اختلافات ماهوي انجام دادند. با اين حال، ظاهراً اين طيف تصور مي‌كردند مي‌توانند كاري را كه اصلاح‌طلب‌ها نكردند، انجام دهند.

آرش خوشخو، سيامك رحماني و هيوا يوسفي. اين‌ها اصلي‌ترين روزنامه‌نگاران اصلاح‌طلبي بودند كه به همراه دوستانشان از تحريريه روزنامه‌ها و مجلات نزديك به قاليباف و جاسبي به رسانه‌هاي منتسب به طيف مشايي آورده شدند و طبيعتاً اين اتفاق براي اين عده كم هزينه رسانه‌اي نداشت و متهم به قلم فروشي نيز شدند اما در ‌‌نهايت با كاهش فشار ديگر رسانه‌اي‌ها در اين چند مطبوعه ايستادند و حقوق‌هاي كلاني نيز دريافت كردند كه حقوق‌ها نيز طبيعتاً حقشان بوده است.
 

با اين حال مشخص بود نمي‌توان چندان به اين چهره‌ها دل بست و همين نقطه، محل افتراق اين مجموعه با آنچه امثال شمس الواعظين پي گرفتند، بودند. اين مجموعه اما شايد به عدم بازگشت اصلاح طلبان و كارگزاران به قدرت و طبيعتاً حفظ اين نيروهاي اصلاح‌طلب براي بلندمدت دل بسته بودند و نگراني آنچه بر سر جريان شمس الواعظين آمد و در ‌‌نهايت با توقيف برخي رسانه‌ها توسط سعيد مرتضوي، شكست كل طرح را در پي داشت، نداشتند.

با اين حال، ظاهراً هفت صبح و تماشا از همين نقطه ضربه مي‌خورند و اين نيرو‌ها كه احتمالاً رسانه‌هاي اصلاح طلب را به نشريات داراي شناسنامه مشخص ترجيح مي‌دهند، با افتادن تيم رسانه‌هاي دولت به دست چهره‌هاي اصلاح طلب، به اين رسانه‌ها بازگشتند و شايد دير نباشد كه حتي سردبيران اين رسانه‌ها نيز خيلي راحت به رسانه‌هاي اصلاح‌طلب بازگردند! اينچنين بود كه سپردن يك رسانه به دست نيروهاي اجاره‌اي، عوارضش مشخص شد و با باز شدن مستمر رسانه‌هايي كه خبرنگاران مذكور به آن قرابت داشتند، قطع همكاري‌ها با هفت صبح نيز شدت مي‌گيرد.

علاوه بر استفاده از نيروي اجاره‌اي، ضربه مهلك‌تر به اين رسانه‌ها از جانب بهره‌برداري از يك سياست درست (با توجه به سطح رقابت در فضاي مطبوعاتي ايران) در يك بازه زماني نادرست و بدون پشتوانه مناسب بود. «دامپينگ» سياستي بود كه اين طيف رسانه‌ها در پيش گرفتند و مشخص بود «يكشنبه»، «هفت صبح» و «تماشا» با حقوق بالايي كه به نيرو‌هايشان پرداخت مي‌كردند، كيفيت كاغذ و چاپ و ضمائم نشريات نظير آلبوم‌هاي موسيقي خوانندگان، به مراتب گران‌تر از نشريات معمول تمام مي‌شود اما بعضاً تا نصف قيمت رسانه‌هاي ديگر قيمت خورده است.

اين شيوه طبيعتاً در ايران با روزنامه‌هاي هزار توماني ـ در صورت برخورداري از توان حفظ اين رويه در بلندمدت و البته به شرط كيفيت محتوا ـ مي‌تواند نتيجه‌بخش باشد اما وقتي دامپينگ رسانه‌اي مستمر امكان‌‌پذير نيست و چنين پشتوانه چندده ميلياردي وجود ندارد، خيلي زود اين تب تند به عرق مي‌نشيند و رسانه زير اين تب سنگين فلج مي‌شود؛ رخدادي كه احتمالاً در تبديل تماشا به گاهنامه و تعطيلي محترمانه‌اش بي‌تأثير بوده و البته بعيد نيست دير يا زود به تعطيلي هفت صح نيز بينجامد.

آنچه مسلم است با فضاي كنوني كه اخبار در لحظه در فضاي مجازي منتشر مي‌شود و نفوذ اينترنت تا برخي روستا‌ها كه دكه روزنامه فروش در آن‌ها نيست، افزايش يافته، مديريت روزنامه‌اي كه به تيراژ بالا (دست‌كم صد هزار نسخه) برسد و از محل فروش بتواند سودآوري چشمگيري داشته باشد، بسيار دشوار است و قريب به اتفاق معدود روزنامه‌هايي با اين شرايط نيز نان سابقه‌شان و البته نيازمندي‌هايشان را مي‌خورند و در گيشه آنچنان سوددهي بالايي ندارند و از اين حيث، ظاهراً اين طيف قمار ميلياردي كرد كه در پايان نيز بازنده شده است.
منبع: تابناك