شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : انگيزه، نوشداروي ترالي احياي منابع انساني
یکشنبه، 10 شهریور 1398 - 07:35 کد خبر:40016
انگيزه هر چه كه باشد قطعاً در يك چيز با ارزش نهفته است؛ در هر فرد مي توان با روشي خاص ايجاد انگيزه كرد و گاهي اين روش ها هيچ شباهتي به يكديگر ندارند. تئوريسين هاي رفتار سازماني به اين نتيجه رسيده اند كه پول به تنهايي عامل ايجاد انگيزه نيست بلكه اگر كاركنان احساس كنند كه صاحب نقش هستند و در پيشبرد اهداف سازماني موثر اند سازمان شما موفق خواهد شد و انگيزه كاركنان حفظ مي شود. بنابراين حس كارمند نسبت به شغلش بسيار مهم و عامل ايجاد انگيزه است.



شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)-|| "ترالي احيا" يك واحد متحرك براي جان دوباره بخشيدن به بيماراني است كه با تهديد مرگ مواجه اند. اين ابزار داراي طبقات متعدد است و داروها و ملزومات نجات بخش بر اساس اولويت استفاده در آن جاي گرفته اند.

 

ترالي احيا در واحد هاي استراتژيك مراكز درماني مستقر است و مي بايست در كوتاه ترين زمان بر بالين بيمار حاضر گردد. در هفته اي كه گذشت با بسياري از كارمندان گفتگو كردم؛ از درد دلهايشان گفتند، از نبود انگيزه، از كسالتي كه آنان را فراگرفته و از هرآنچه كه خاطرشان را مكدر ساخته است؛ يكي منتقد انتصابات بود، ديگري از كمبود منابع مالي و انساني شكايت داشت و آن يكي نيز از نبود برنامه و افق روشن سخن مي گفت؛ به واسطه كاوش در علم رفتار سازماني و تلاش براي اعتلاي آن و به جهت حضورم در دوره هاي متعدد آموزشي بيش از ديگران شنونده اين نوع واكنش ها و بازخوردها بوده ام اما به راستي اين بار از شنيدن سخنان كارمندان به خود لرزيدم چرا كه اين كارمندان همان هايي بودند كه در چند سال اخير كه نوشتن از علم فرهنگ رفتار سازماني را در برنامه داشته ام همواره به من پويايي و تحرك هديه مي كردند. 

 

اين ابر شوم بي انگيزگي از كجا برآمده است و اين بارش نابه هنگام چرا رفتار سازماني را به جاي سيراب ساختن به مرداب تبديل نموده است؟ محور همه گفتگوها نشان از علائم يك بيماري دارد و آن بي انگيزگي است. روزگاري مديران منابع انساني به سادگي بيماري هاي تك گير كه تنها در بخشي از سازمان شيوع مي يافت را با نسخه پيچي معمول درمان مي كردند؛ اما وقتي از چهارسوي جغرافيا اطلاعات گردآوري مي شود و اين نتيجه حاصل مي شود كه يك بيماري همه و شايد مديران را نيز درگير خود كرده است قطعا راهكاري متفاوت براي درمان و جلوگيري از شيوع هرچه بيشتر آن بايد انديشيده شود؛بر اين باورم كه نوشداروي چگونگي ايجاد انگيزه در ترالي احياي ما نيست و اگر هست منقضي است و بر تن رنجور كارمند بي انگيزه مرهم نيست.

در عجبم كه در چنين برهه اي چرا مديران منابع انساني خود را در لا به لاي پرونده هاي پرسنلي محصور كرده اند و گپ و گفتي با كاركنان ندارند، مگر نه آن است كه واحد مديريت منابع انساني بايد كمك كند تا سازمان در افق بلندمدت، با كمترين هزينه، حداكثر كارايي و اثر بخشي را از كاركنان براي حركت در راستاي اهداف استراتژيك سازمان كسب نمايد و زيربناي اين كمك شناخت و درك منابع انساني است؟

و يا شگفت زده ام كه ارزيابي عملكرد چرا مقدم بر ايجاد انگيزه و همدلي است؟! كارمند بي انگيزه اساساً عملكرد آن چناني نخواهند داشت كه مستلزم ارزيابي عملكرد باشد و از كوزه همان برون تراود كه در اوست...

و يا روابط عمومي چرا زير آوار وظايف روتين كمر خم كرده است و در پي ارضاي حس ديده شدن كارمندان نيست و با ايده و قريحه هنرمندانه لبخندي بر لبان آنان نمي كارد؟

و يا ديگر واحد هاي مديريتي و نظارتي و صيانتي و حمايتي و ... چرا بر اين باور نيستند كه تنها در صورتي نظم جاري و ساختار نظام مند مي شود كه نمودار رشد انگيزه كارمندان صعودي باشد نه نزولي!

به هر جهت از لبخند خشكيده بر لبان كارمنداني كه روزگاري نه چندان دور "ترين" انگيزه و شور و شوق بودند مضطرب مي شوم. اگر كاركنان با مشكل انگيزشي دست به گريبان اند بايد در مورد خواسته هاي تك تك آنان فكر كرد، وقت آن فرا رسيده است كه نگاهي به ترالي احياي منابع انساني انداخت و چك ليست آن را با دقت و وسواس بررسي كرد؛ همانگونه كه نمي توان داروي قلب را براي درمان كبد تجويز كرد و يا قطره چشمي را براي التيام درد معده به كار برد بايد كوشيد تا مناسب ترين درمان را براي بيماري بي انگيزگي انتخاب كرد.


صبح شنبه است، آقاي احمدي از خواب بيدار شده است. او نمي تواند خودش را از تختخواب جدا كند. البته اين كار را با اكراه انجام مي دهد اما مسير را با اخم و ناراحتي طي مي كند و بالاخره با 20 دقيقه تاخير به سازمان مي رسد! اين بي ميلي نتيجه عدم استفاده از تعطيلات آخر هفته نيست! بلكه او دچار بي انگيزگي شده است.


اگر كودك شما دچار ضعف و بي حالي است و چند روز بعد ضايعه هاي پوستي ظاهر مي شود و پزشك آن را آبله مرغان تشخيص دهد، كم و بيش بايد دو هفته قبل را مرور كنيد چرا كه عامل بيماري 14 روز نهفته بوده است. بيماري بي انگيزگي هم چنين است با اين تفاوت كه ممكن است عامل در چند سال يا چند ماه اخير باشد؛ اين عامل بي تفاوتي و نااميدي را تشديد مي كند و كم كم فرد را بيمار مي سازد، در مثال اخير بيست دقيقه تاخير همان تاول هاي آبله مرغان است كه يك شبه ايجاد نشده است و درمان اين تاول ها هم معرفي به كميته تخلفات اداري و توبيخ و تهديد نيست، درمان اصلي خشكاندن ريشه بيماري و تلاش براي التيام تاول ها و رفع كسالت هاست.


مطمئنا براي همه ما روزهايي در تقويم يادآور بي انگيزي است، روزي كه با مديرمان بحث مان شده است، روزي كه به خاطر مشكلي شخصي فراموش كرده ايم پاسخ نامه اي را در موعد مقرر ارسال نمايم و از جانب مدير بالادستي تذكر گرفته ايم، روزي كه احساس مي كنيم بود و نبودمان مثمر ثمر نيست و تئوري حد بي كفايتي در مورد ما صدق مي كند؛ اين امر كاملا طبيعي است اينكه هر از گاهي روز بدي را در محل كار خود تجربه كنيد بي انگيزگي تلقي نمي شود بلكه زماني بايد بي انگيزگي را بيماري دانست كه تبديل به يك الگوي رفتار سازماني شده باشد.

 

نكته مهم براي خروج از اين وضعيت شناسايي علل آن است و اين علل از فردي به فرد ديگر مي تواند متفاوت باشد. البته پيش از اينكه با دلايل بي انگيزگي آشنا شويد بايد دلايل ايجاد انگيزه را بدانيد. انگيزه هر چه كه باشد قطعاً در يك چيز با ارزش نهفته است؛ در هر فرد مي توان با روشي خاص ايجاد انگيزه كرد و گاهي اين روش ها هيچ شباهتي به يكديگر ندارند. تئوريسين هاي رفتار سازماني به اين نتيجه رسيده اند كه پول به تنهايي عامل ايجاد انگيزه نيست بلكه اگر كاركنان احساس كنند كه صاحب نقش هستند و در پيشبرد اهداف سازماني موثر اند سازمان شما موفق خواهد شد و انگيزه كاركنان حفظ مي شود. بنابراين حس كارمند نسبت به شغلش بسيار مهم و عامل ايجاد انگيزه است.

منبع مرجع: شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)