شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : روابط عمومي و فضاي سوم
سه شنبه، 1 مرداد 1398 - 08:02 کد خبر:39481
فضاي سوم در حقيقت يك فضاي تداخلي- اجتماعي است كه بخشي از آن در فضاي واقعي، بخشي ديگر در فضاي مجازي و بخشي ديگر در فضاي ذهني شكل مي گيرد. اين فضا محصول تعامل سه فضاي واقعي، ذهني و مجازي است. در اين فضاي جديد است كه روابط عمومي ها بايد فعاليت هاي جديد خود را تعريف نمايند.



شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)-|| واژة فضا از واژة Spatium در زبان لاتين كلاسيك گرفته شده، و آن را به معني فاصله، امتداد، جايگاه يا مكان تعريف مي كنند. براي اين فضا نيز سه بُعد قائل بودند: طول، پهنا و عمق. (عموري، 1397)


لغتنامه دهخدا فضا را به «ميدان و عرصه» معنا كرده است (دهخدا، 1325). فرهنگ فارسي معين نيز آن را به «مكان وسيع، زمين فراخ و ساحت» (معين، 1386) معني كرده است.


بنابراين مي توان گفت كه عمدتا فضا به مكان، عرصه، ساحت و امثالهم معنا شده است. البته اين نگاه شايد متعلق به عصر مدرنيسم و ساختارگرايي بود كه تجربه پوزيتويستي كه با عينيت ها بيشتر سازگاري دارد، باشد. اما اين وضعيت مزبور در عصر پست مدرنيسم و پساساختارگرايي متفاوت بوده و نگاه به مباحث زمان و فضاي هاي مختلف اجتماعي و نيز روابط ميان هستي هاي مختلف وارد مباحث فضا شده اند.


اگرچه بحث فضاي سوم يا فضاي مرزي ميان فضاي واقعي و فضاي مجازي در سال هاي اخير در خارج از كشور مطرح بوده است، اما طرح اين مباحث به شكل تخصصي تر مديون كارهاي علمي مسعود كوثري، استاد دانشگاه تهران است. كوثري فضاي مرزي را حاصل اشتراك بخش هايي از دو فضاي واقعي و فضاي مجازي مي داند. اين فضا كه نقطه تماس دو فضاي واقعي و مجازي است، حامل بخش هايي از خصوصيات هر دو فضا است. (Kosari and Amoori 2018: 163)


البته مفهوم فضاي سوم با رويكرد جديد ريشه در نظرية فضاي سوم ادوارد سوجا دارد. سوجا در كتاب پساكلان شهر (Soja, 2000) سعي مي كند تا شكاف هاي بين نظرية پسااستعماري و جغرافياي پسامدرن با استفاده از ايدة «فضاي سوم» براي ايجاد نوعي از گشودگي و «باز شدن» در فضامندي هاي زندگي مورد بحث و بررسي قرار دهد. (ميراحمدي و ذكي، 1395: 105)


سوجا فضاي سوم را اينگونه بازنمايي مي كند: «من از تعبير فضاي سوم براي اشاره به شيوة خاص تفكر دربارة فضاي اجتماعي توليدشده استفاده مي كنم. در اين شيوه فضامندي زندگي ما، جغرافياهاي انساني كه ما در آنها زيست مي كنيم، به همان اندازه حساس و مهم تلقي مي شوند كه ابعاد تاريخي و اجتماعي» (سوجا، 1396)


با چنين نگاهي به فضاي سوم كه در راستاي نوعي از فضاي اجتماعي توليد شده، مي باشد، گفتمان ها كه ريشه در دانش و تفكر دارند، تحت تاثير اين فضاي جديد قرار مي گيرند.


مطالعات نگارنده در مورد تعاريف مختلف فضاي سوم از سوي انديشمندان مختلف به جمع بندي ذيل منتهي شده است كه محورهاي آن درج مي شوند:
1- فضا، همان جامعه يا روابط اجتماعي است.
2- فضا هم مادي و هم ذهني است.
3- فضا كنش متقابل اجتماعي است.
4- فضا از جمع بدن، زمان و مكان بدن است.
5- فضا همان فضاي ذهني يا فضاي هم آميز/ آميخته است.


 بحث فضاي سوم عمدتاً با مباحث شرق شناسي و پسااستعماري همراه بود كه از سردمداران آن ادوارد سعيد (1935)، گاتري چاكراورتي اسپيواك (1942) و هومي بابا هستند. هومي بابا (1949) از انديشمنداني است كه مفهوم «فضاي سوم» را در ادبيات علوم انساني و اجتماعي و به ويژه مباحث فرهنگي وارد ساخت. تلاقي دو فضاي ذهني استعماري و واقعي پسااستعماري، فضاي جديدي را از نظر فرهنگي- اجتماعي به وجود مي آورد كه هومي بابا آن را «فضاي سوم» ناميده است. اين فضا، يك فضاي ذهني، اجتماعي و انتزاعي- رفتاري است. بر پايه اين فضاي جديد گفتمان هاي مختلفي متولد مي شوند كه بخشي از آنها ريشه در فضاي استعماري و بخشي ديگر در فضاي پسااستعماري دارند.


با ظهور فضاي مجازي و تعامل فضاي واقعي با فضاي مجازي، فضاي جديدي مطرح گرديد كه نام «فضاي سوم» بخود گرفت، اما با آنچه كه هومي بابا مطرح كرده بود متفاوت است.


در حقيقت، فضاي جديد يك فضاي تداخلي- تعاملي است كه در نتيجه حضور انسان در دو فضاي واقعي و مجازي است. اين فضا نه فضاي ذهني است و نه فضاي مادي است، بلكه يك فضاي بينابيني است كه در تصورات، رفتارها، و اقدامات انسان تجلي مي يابد.


با ظهور اين فضاي تداخلي- تعاملي، گفتمان ها از دو خصلت واقعي- مجازي برخوردار شده اند. اين وضعيت، كشمكش ها و درگيري هاي گفتماني را وارد چالش هاي جديدي كرده است كه بر شيوه هاي به حاشيه راندگي گفتمان هاي ديگر تاثير فراوان داشته است.


اگر ظهور گفتمان هاي فضاي واقعي ريشه در واقعيت هاي نسبي را بپذيريم كه منشأ آنها نوعي از دانش و معرفت عملي بدانيم، گفتمان فضاي مجازي كه در آن بسياري از شايعات، دروغ پردازي ها، سخنان غير مستند، اخبار بدون منبع، و امثالهم وجود دارد، گفتماني است كه اگر از واقعيت خالي نباشد، از واقعيت نسبي نيز برخوردار نيست.


عليرغم اين وضعيت، تداخل اين دو فضا، نوعي از تداخل گفتماني ايجاد مي كنند كه نتيجه آن ظهور «توهم گفتماني» است. اين توهم، اگر چه ظهور واقعي دارد اما از واقعيت عيني و حقيقي به دور مي باشد.


در اينجا تلاش شده است كه ضمن مرور مباحث فضاي سوم از ديدگاه انديشمندان مختلف بحث تداخل گفتماني و روابط آن با روابط عموميها در اين فضاي جديد مورد بحث عميقتر قرار گيرد.

با چنين رويكردي مي توان گفت كه فضاي سوم در حقيقت يك فضاي تداخلي- اجتماعي است كه بخشي از آن در فضاي واقعي، بخشي ديگر در فضاي مجازي و بخشي ديگر در فضاي ذهني شكل مي گيرد. اين فضا محصول تعامل سه فضاي واقعي، ذهني و مجازي است. در اين فضاي جديد است كه روابط عمومي ها بايد فعاليت هاي جديد خود را تعريف نمايند.