شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)-|| زندگي هيچكدام از ما با زندگيمان قبل از اينترنت قابل مقايسه نيست. اينترنت، شبكههاي اجتماعي و موبايل و انواع وسايل هوشمند انجام بسياري از كارها را براي ما آسان كردهاند. اما همه اينها با حريم خصوصي ما چه كردهاند؟
آشنايي بيشتر ما با شبكههاي اجتماعي با ورود به «چتروم» هاي ياهو مسنجر آغاز شد؛ دريچهاي از ارتباط با هزاران فرد ناشناس ديگر كه قانوني نانوشته همهشان را از برملا كردن نام و عكس و اطلاعات اين چنيني بر حذر ميداشت. ورق اما خيلي وقت است كه برگشته است. به اشتراك گذاشتن اطلاعات شخصي با تمام غريبههاي دنياي مجازي مانند اسم، عكس، شماره تماس، آدرس ايميل و محل زندگي نه تنها ديگر ترسناك تلقي نميشود كه لازمهي عضويت يا بهرهمندي از خدمات شبكههاي اجتماعي است. مسأله اما به اينجا ختم نميشود، مسأله در اطراف اطلاعاتي تعريف ميشود كه ما ندانسته و ناخواسته در اختيار كمپانيهاي بزرگ قرار ميدهيم؛ اطلاعات ساده ولي گرانقيمتي كه براي ترغيب ما به مصرف كالايي به خصوص، دنبال كردن مدي جديد و يا حتي طرفداري از چهره و جريان سياسي مشخصي به كار گرفته ميشوند.
استفاده شركتها از اطلاعات كاربرها در جهت تبليغات هدفمند خبر تازهاي نيست. عادات اينترنتي ما در جستجوهايمان با گوگل و قلب گذاشتن پاي مطالب فيسبوك و اينستاگرام به دقت رصد ميشود و در اختيار شركتهايي قرار ميگيرد كه هر كدام از ما، هدف مناسب محصول آنها هستيم. اما شركتهاي بزرگي مثل گوگل و فيسبوك دقيقاً چه اطلاعاتي از ما دارند؟ و اصلاً اين اطلاعات را چطور به دست ميآورند؟ در پاسخ به سؤال اول بايد گفت كه تقريباً همه چيز، همه كارهايي كه در زندگي ميكنيد، تمام دوستاني كه داريد، عقايد سياسي و مذهبي و رنگ لباسي كه احتمالاً در آينده خواهيد خريد. پاسخ سؤال دوم اما اندكي پيچيدهتر است.
اتاق شيشهاي
قبل از اينكه ببينيم چطور شركتها و تحليلگران مطلقاً غريبه ما را مثل كف دستشان ميشناسند، بهتر است بدانيم عمق اين شناخت دقيقاً تا كجا است. گوگل دوست داشتني و همه فن حريف، ميداند كه شما پارسال در چنين روزي كجا بودهايد، در طول يك سال گذشته چند بار به آنجا رفتهايد و «اگر» لازم باشد ميتواند احتمال بازگشت دوباره شما به آنجا را پيشبيني كند. سرويس مكانياب گوشيهاي هوشمندي كه تصور زندگي روزمره بدون آنها برايمان ممكن نيست، براي بسياري از كاركردها و برنامهها (مثل استفاده از برنامههاي مسيرياب و هواشناسي) روشن است و بنا به تحقيق گروهي از دانشجويان دانشگاه NorthEastern در بوستون، حتي خاموش كردن اين سرويس هم فايدهاي نخواهد داشت. تمام كليدواژههايي كه تابهحال از هر دستگاهي در گوگل جستجو كردهايد، حتي اگر تاريخچه جستجو را در موبايل يا كامپيوترتان پاك كرده باشيد، هنوز در گوگل وجود دارد. صفحه مشخصي، بنا بر ويژگيهاي شخصي مثل محل جغرافيايي، جنسيت، گرايش جنسي، سن، سرگرميها، شغل، علاقهمنديها، وضعيت تأهل، وزن احتمالي و درآمد شما در گوگل ساخته شده تا تبليغات، هدفمند به دست شما برسند. تمام اپهاي مورد استفاده، نوع استفاده از آنها و مدت زماني كه وقت صرفشان ميكنيد، اينكه با چه كساني در فيسبوك ارتباط داريد، ساعت خواب و بيداري و نوع موسيقي مورد علاقهتان، تنها بخشي از دانش عميقي هستند كه گوگل از شما دارد. اگر خواستيد اين اطلاعات را از اين لينك دانلود كنيد احتمالاً با فايل بسيار حجيمي روبهرو خواهيد شد.
دادههاي ذخيره شده شما در فيسبوك هم دست كمي از گوگل ندارند، تمام مكالمات، اسامي دفترچه تلفن، صفحات مورد علاقه، سيستمعامل كامپيوتر يا موبايلي كه از آن وارد فيسبوك شدهايد و زمان و مكان استفاده از فيسبوك باز هم بخشي از دادههاي اين شركت است. دفتر فيسبوك در دوبلين، اين امكان را به اعضاي شبكه داده تا اطلاعاتشان را به صورت چاپ شده از اين شركت دريافت كنند و با اين كار مشخص شده كه حتي مطالب منتشر شدهاي كه توسط كاربرها پاك شده است، هنوز در مركز داده فيسبوك وجود دارد و عملاً هيچچيز پاك نميشود. ممكن است بگوييد كه در فيسبوك عضو نيستيد يا پروفايلتان را پاك كردهايد، اما در مورد فيسبوك قضيه پيچيدهتر از اين حرفها است؛ فيسبوك اطلاعات دوستان اعضايش را هم با استفاده از فناوري تشخيص چهره و تگ كردن عكس و شماره موبايل طبقهبندي ميكند.
ممكن است شما هم براي زير نظر داشتن سلامتتان از اپ HRmonitor كه ضربان قلبتان را ثبت ميكند استفاده كنيد، يا براي حفظ تاريخ عادت ماهيانه و روزهاي تخمكگذاري، اپليكيشن محبوب و كاربردي Flo Period & Ovulation Tracker را روي گوشي هوشمندتان نصب كرده باشيد؛ در اين صورت فيسبوك اطلاعاتي راجع به شما دارد كه احتمالاً فقط با پزشكتان مطرح كردهايد چرا اين كه اپها و بسياري اپهاي مشابه، اطلاعاتي مثل ضربان قلب و تاريخ عادت ماهيانه كاربر را به محض جمعآوري به فيسبوك منتقل ميكنند. ناخوشايند است، مگر نه؟
بيشتر ما با برخوردن به تبليغاتي كه بينهايت به وضعيت فعليمان مرتبطاند، ميتوانيم حدس بزنيم كه علاقهمندي و نيازمنديهايمان مثل آب خوردن در اختيار شركتهاي تبليغاتي قرار ميگيرد و خيلي از ما تجربه كردهايم كه بعد از مكالمه در مورد نوعي محصول، تبليغات مرتبط با آن از در و ديوار بر سرمان نازل شدهاند، اما اين اطلاعات از كجا ميِآيند؟ جيمز كومي، رئيس سابق FBI در سپتامبر ۲۰۱۶ در جواب به اين سؤال كه آيا دوربين وبكم لپتاپش را ميپوشاند گفت: «البته كه اين كار را ميكنم، مگر شما روي ماشينتان دزدگير نصب نميكنيد يا شبها در خانهتان را قفل نميكنيد؟»
به گفته فليكس كراوس Felix Krause، توسعهدهنده آياواس در مصاحبه با نشريه گاردين، اگر به اپهايي مثل واتسپ، اسنپچت، وايبر و … در هنگام نصب، اجازه دسترسي به دوربين و ميكروفون بدهيد، در واقع به آنها اجازه دادهايد كه به دوربين جلو و پشت موبايل دسترسي داشته باشند، بدون مطلع كردن شما عكس و فيلم بگيرند و آنها را آپلود كنند، از ويژگي شناسايي چهره استفاده كنند و تصاوير ويدئويي آنلاين را در اينترنت پخش كنند. اگرچه كمپانيهايي مثل فيسبوك و گوگل همواره ادعاي شنود از طريق گوشيهاي هوشمند را قوياً رد كردهاند، اما هزاران اپ ديگر روي گوشيهاي ما نصباند كه براي اديت عكس، ضبط آهنگ و … از ما دسترسي دوربين و ميكروفون گرفتهاند.
«ضوابط و شرايط» و «سياست حريم خصوصي»
دسترسي شركتها به اطلاعات كاربرها بر كسي پوشيده نيست اما چطور و كي ما كاربرها اجازه اين دسترسي را به غريبهها داديم؟ دو عبارت Terms and Conditions و Privacy Policy به چشم همه ما آشنا هستند. عباراتي كه معمولاً بعد از ديدن آنها انتظار ديدن شرايط طولاني چند ده صفحهاي را داريم كه نخوانده، روي قسمت «موافقم» كليك ميكنيم تا بتوانيم از عضويت «رايگان» فيسبوك، گوگل يا لينكداين استفاده كنيم. همانطور كه همه ميدانند، هيچچيز رايگان نيست و بايد ديد براي اين عضويت رايگان كه بهايش را با اطلاعات ميپردازيم، واقعاً با چه چيزهايي موافقت كردهايم؟ در سال ۲۰۱۰، شركت انگليسي GameStation براي يك روز، بندي به بخش شرايط و ضوابط اضافه كرد كه ميگفت: «با سفارش آنلاين از محصولات اين شركت، شما با امكان درخواست غيرقابل واگذاري روح ناميراي خود توسط ما، براي حالا و هميشه موافقت كردهايد.»
۷۵۰۰ نفر با كليك روي «موافق هستم» بي اينكه بدانند، روحشان را به اين شركت واگذار كردند. اين بند طنزآميز كه به عنوان شوخي روز اول آوريل روي سايت قرار گرفته بود، نشان داد كه واقعاً بسياري از ما مفاد سندي كه امضا ميكنيم را نميدانيم.
صفحات ضوابط و شرايط و سياست حريم خصوصي آنقدر طولاني نوشته شدهاند كه خواندن تمام آنها در طول سال، ۱۸۰ ساعت وقت از ما خواهد گرفت ولي شايد بد نباشد نگاهي به بعضي عبارات خاص در اين اسناد بياندازيم. عضويت در لينكداين به معني «اعطاي غيرقابل فسخ، دائمي و نامحدود حق استفاده، كپي، تغيير، توزيع، انتشار و پردازش اطلاعات و محتوايي كه در اين شبكه توليد كردهايد، بدون اينكه لزومي به كسب رضايت يا اطلاع باشد» است و تنها راه فسخ اين حق، پاك كردن حساب كاربري يا اطلاعات است. لحني مشابه اين قرارداد در بسياري از شبكههاي ديگر هم قابل ردگيري است؛ مثلاً بخشي از شرايط استفاده از اينستاگرام ذكر ميكند كه با عضويت در اين شبكه حق غيرقابل بازگشت استفاده از نام كاربري، عكس نمايه و فعاليتهاي درون اين شبكه را در كنار يا داخل محتوايي كه براي تبليغات يك شركت به اينستاگرام يا فيسبوك هزينه پرداخت كرده را به اين شركت دادهايد. در قرارداد آنلاين شركت مخابراتي AT&T ذكر شده كه ميتوان از دادههاي كاربران براي تحقيق، پيشگيري و اعمال قانون براي فعاليتهاي غيرقانوني استفاده كرد. «پيشگيري» در اين عبارت، كلمه مبهمي است كه ميتواند منجر به تحت نظر قرار گرفتن يا شنود مكالمات شود. ظاهراً امضاي قراردادهاي آنلاين و قرار دادن اطلاعات شخصي در اختيار شركتهاي بزرگ ممكن است پيامدهاي جديتري مثل نقض حريم خصوصي و آزادي به دنبال داشته باشد. اريك اشميت، رئيس اجرايي گوگل در سال ۲۰۱۰ در مصاحبهاي با cnet عنوان كرد كه حفظ و نگهداري اطلاعات شخصي كاربرها ديگر تصميم گوگل نيست، بلكه تصميمي سياسي است كه از سوي حكومتهاي مختلف اعمال ميشود.
با توجه به عكسهايي كه در وبسايت waybackmachine.org از صفحه سياست حريم خصوصي گوگل در سال ۲۰۰۰ موجود است، كوكيها – فايلهاي متني كم حجمي كه از سوي يك سايت فعاليت شما و زمان صرف شده در آن سايت را دنبال ميكنند – را عواملي معرفي ميكند كه با استفاده از آن علاقهمندي جستجوي شما رصد ميشود و اطلاعات كسب شده از طريق آن، هرگز با شخص ثالثي مطرح نخواهند شد و شما كاملاً ناشناس خواهيد ماند. در سال ۲۰۰۱ اما اين عبارت تغيير كرد و عنوان شد كه اطلاعات كوكيها، ممكن است با درخواست معتبر و از طريق پروسه قانوني، در اختيار ديگران قرار بگيرد. موضوع اينجاست كه متن سال ۲۰۰۰، ديگر در آرشيو گوگل به صورتي كه در ابتدا بوده وجود ندارد و نسخه سال ۲۰۰۱ به عنوان اولين نسخه جايگزين آن شده است. شايد چرايي اين كار را بايد هم در چرخشهاي سياسي بعد از حملات ۱۱ سپتامبر و هم در ارزشي جستجو كرد كه دادههاي كاربران براي شركتهايي نظير گوگل و فيسبوك به ارمغان ميآورند؛ هرچه باشد، براي شركتهايي با چنين حجم بالايي از داده؛ ناشناس بودن و حريم خصوصي سودآور نخواهد بود. استدلالي آشنا در پاسخ به نگرانيهاي حريم خصوصي در عصر ديجيتال ميگويد كه مگر كاربرهاي عادي چه فعاليت ويژهاي دارند كه از آشكار شدنش بترسند، مگر چه ميشود اگر گوگل عادات غذايي و تفريحي من را بداند؟ يا همانطور كه اريك اشميت گفته: «شايد اگر دوست نداريد كسي بداند چه كار ميكنيد، نبايد آن كار انجام دهيد!»
اما مسأله حريم شخصي را نميتوان با فعاليت قانوني و غيرقانوني سنجيد؛ بيشتر ما اطلاعاتي مثل سطح درآمد، شكل روابط عاطفي و خانوادگي، جزئيات مكالمات تلفني و تاريخچه جستجوي اينترنتي را با غريبههايي كه در مترو و اتوبوس ميبينيم در ميان نميگذاريم. گذشته از بحث حريمي كه مختص خود ما است، شناخت دقيق و عميق از عادات رفتاري اشخاص ميتواند در ترغيب آنها به مصرف محصولاتي خاص به كار رود. همين حالا ۸۰ درصد محتوايي كه كاربرها از نتفليكس ميبينند و ۳۵% محصولاتي است كه از آمازون ميخرند، محتوا و محصولي است كه برايشان در نظر گرفته شده و به آنها پيشنهاد شده است. اين شناخت ميتواند نه فقط در زمينه مصرفگرايي كه در كمپينهاي سياسي هم به كار رود.
خيانت در امانت
رسوايي نقش شركت تحليل اطلاعات كمبريج آناليتيكا Cambridge Analytica در انتخابات ۲۰۱۶ آمريكا و همچنين همهپرسي جدايي بريتانيا از اتحاديه اروپا و همكاري فيسبوك در اين رسوايي، شايد بزرگترين خبر در زمينه نقش دادههاي شخصي و شبكههاي اجتماعي در كمپينهاي سياسي باشد، اما تنها اتفاق نيست.
شركت تحليل داده كمبريج آناليتيكا، با ادعاي «دسترسي داشتن به اطلاعات تمام آمريكاييها و هدفگيري شخصي و روانشناسي آنها» در انتخابات ۲۰۱۶ توسط كمپين دونالد ترامپ به كار گرفته شد و نقش مهمي در پيروزي او ايفا كرد. در سال ۲۰۱۸ مشخص شد اطلاعاتي كه كمبريج آناليتيكا به داشتن آنها ميباليد، مخفيانه و از طريق استخراج داده ۵۰ ميليون كاربر فيسبوك به دست آمده است. اين شركت با استفاده از برنامه شخص ثالثي به نام thisisyourdigitallife كه ۳۰۰ هزار كاربر فيسبوكي آن را دانلود كردند، به اطلاعات شخصي آنها و تمام دوستانشان دسترسي پيدا كرد و اين اطلاعات برگ برندهاي شدند كه در نهايت با تبليغات هدفمند، ترامپ را به پيروزي رساندند. هرچند كه مدير اجرايي اين شركت معلق شد و مارك زاكربرگ، بنيانگذار فيسبوك هم با انتشار نامهاي در اين شبكه نقش فيسبوك در اين رسوايي را پذيرفت، تأثيري كه اين اطلاعات بر سرنوشت جهان گذاشتند، غيرقابل تغيير است. اندكي بعدتر از آشكار شدن اين دخالت، نقش اين شركت در جهتگيري بريتانياييها به خروج از اتحاديه اروپا هم روشن شد و تحقيقات كانال ۴ بريتانيا، اظهاراتي از مديران اين شركت را به دست آورد كه ميگفتند از روشهايي مثل باجگيري و بهره بردن از ترس اجتماع براي تغيير يا اخراج سياستمدارها استفاده ميكنند.
در انتخابات سال ۲۰۱۷ در كنيا هم حزب حاكم با استفاده از دادههاي شخصي و تلفنهاي همراه توانست انتخابات را از دست اپوزيسيون خارج كند و قبلتر از اينها و در سال ۲۰۰۰، جمهوريخواهان آمريكا با استخراج اطلاعات مربوط به كساني كه براي پروانه شكار و ماهيگيري ثبتنام كرده بودند، متحدان احتمالياش را شناسايي كرده بود. دادههايي كه از آن صحبت ميكنيم، هيچكدام مربوط به فعاليتهاي غيرقانوني نيستند و براي پيشگيري از جرم و فعاليتهاي تروريستي به دست نيامدهاند اما اطلاعاتياند كه در حالت عادي، كسي آنها را با تمام دنيا به اشتراك نميگذارد.
تمام دسترسيهايي كه به اپهاي گوشي هوشمند ميدهيم و تمام ضوابط و شرايطي كه به منظور استفاده از خدمات يك شركت امضا ميكنيم، در نهايت، حريم شخصي ما را تنگتر كردهاند و اطلاعات خودمان را در جهت كنترل رفتار و جهتدهي به ما به كار گرفتهاند.
منبع: ميدان