شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : اقتصاد جهاني در گذار به ۲۰۱۹
سه شنبه، 11 دی 1397 - 12:06 کد خبر:36343
ترديدي نيست كه نظام اقتصادي بين‌المللي زاييده كنفرانس «برتون وودز» در پايان جنگ جهاني دوم به پايان زندگي خود رسيده، و ضرورت پايه‌ريزي يك نظام تازه بيش از هميشه احساس مي‌شود. آيا براي انجام اين كار اراده سياسي لازم در جهان وجود دارد؟



شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)-|| اميد نسبي به چشم‌اندازهاي اقتصاد جهاني، كه تا نيمه نخست سال ۲۰۱۸ ادامه داشت، در پايان اين سال جاي خود را به دلنگراني سپرده و ترس از شدت گرفتن تنش‌ها در محافل اقتصادي بين‌المللي رو به افزايش مي‌رود.

صندوق بين‌المللي پول نرخ رشد اقتصادي جهان را در سالي كه گذشت، با اندكي كاهش نسبت به آنچه پيش از اين پيش‌بيني كرده بود، ۳.۷ درصد ارزيابي مي‌كند. اين آهنگ رشد، به گفته همين نهاد، در سال ۲۰۱۹ تكرار خواهد شد. ولي در پشت اين ارزيابي كلي درباره رشد جهاني، واقعيت‌هاي بسيار متنوعي نهفته و قدرت‌هاي بزرگ صنعتي، همچون قدرت‌هاي نوظهور و كشورهاي در حال توسعه، در شرايط متفاوتي به سر مي‌برند.

آنچه از هم‌اكنون به روشني ديده مي‌شود، افزايش نشانه‌هاي نگراني در اقتصاد جهاني است. شناخت ريشه‌هاي اصلي اين نگراني نيز چندان دشوار نيست.

نشانه‌هاي نگراني
هم سازمان‌هاي بين‌المللي اقتصادي (از بانك جهاني گرفته تا صندوق بين‌المللي پول و سازمان همكاري و توسعه اقتصادي) و هم نهادهاي خصوصي متخصص در ارزيابي درجه خطرپذيري، از احتمال پيدايش تكان‌هاي شديد در اقتصاد جهاني خبر مي‌دهند. نشانه‌هاي پيشروي به سوي منطقه خطر كم نيست، ولي ما در اينجا به ذكر تنها سه مورد اكتفا مي‌كنيم:

يك) تكان‌هاي شديد در بازارهاي سهام: مهم‌ترين مراكز بورس جهان كه سال ۲۰۱۷ را با سرخوشي به سر آورده بودند، در سال ۲۰۱۸ و به ويژه هفته‌هاي پاياني آن از نفس افتادند و حتي در اروپا و آمريكا بدترين سال در ۱۰ سال گذشته را تجربه كردند. بازارهاي سهام آمريكا كه بعد از ورود دونالد ترامپ به كاخ سفيد واشينگتن، سرمست جهش‌هاي پي در پي خود بودند و از ركوردي به ركورد ديگر مي‌پريدند، در ماه دسامبر جاري روزهاي بسيار بدي را از سر گذراندند. حتي چهار غول تكنولوژيك آمريكا يا «گافا» GAFA (گوگل، آپل، فيس‌بوك، آمازون) از اين فروريزي در امان نماندند. در فاصله آغاز تا پايان سال ۲۰۱۸، ارزش كل سهام
فيس بوك در بورس ۱۴۶ ميليارد و اپل ۱۵۱ ميليارد دلار فرو ريخت.

دو) كاهش چشمگير بهاي نفت: راكد شدن بازار نفت از عوامل گوناگون سرچشمه مي‌گيرد كه يكي از مهم‌ترين آنها عدم اعتماد به چشم‌انداز رشد در اقتصاد جهاني است. از آغاز ماه اكتبر گذشته تا ۲۶ دسامبر، بهاي هر بشكه نفت برنت درياي شمال از ۸۳ دلار به ۵۳ دلار كاهش يافت. اين سقوط ۳۶ درصدي طبعاً از فعل و انفعالات گوناگون در بازار جهاني نفت و به‌ويژه رفتار بازيگران عمده آن تأثير مي‌پذيرد، ولي ارتباط آن را با پيش‌بيني سطح فعاليت اقتصادي در مناطق گوناگون جهان، كه طبعاً ميزان تقاضاي احتمالي براي اين كالا را مطرح مي‌كند، نبايد ناديده گرفت. اينكه حتي تصميم كشورهاي توليدكننده عضو و غيرعضو «اوپك» به كاهش سقف توليد هم نتوانست جلوي كاهش بهاي نفت را بگيرد، از نااميدي بازارها به چشم‌انداز رشد اقتصادي جهان خبر مي‌دهد.

سه) افزايش بهاي طلا: نوسانات بهاي طلا يكي از مهم‌ترين گرماسنج‌هاي اقتصاد جهاني است. هر بار كه نگراني درباره متغيرهاي ژئو اكونوميك و ژئوپوليتيك افزايش مي‌يابد، سرمايه‌گذاران به خريد طلا روي مي‌آورند. به بيان ديگر با افزايش ريسك‌هاي گوناگون، فلز زرد نقش «پناهگاه» را بر عهده مي‌گيرد و اين وضعيتي است كه در حال حاضر ما شاهد آن هستيم. تا تابستان گذشته طلا حال و روز خوشي نداشت و بهاي هر اونس آن در نيمه آگوست به هزار و ۱۷۷ دلار كاهش يافت. ولي بعد از آن بهاي طلا با آهنگي كند رو به افزايش گذاشت و هر اونس آن در آستانه كريسمس به هزار و ۲۷۴ دلار افزايش يافت.

ريشه‌هاي نگراني
اوج‌گيري نگراني درباره چشم‌انداز اقتصاد جهاني هم از عوامل درون اقتصادهاي معتبر و تأثيرگذار سرچشمه مي‌گيرد و هم از افزايش تنش ميان قدرت‌هاي بزرگ اقتصادي.

الف) فعل و انفعال‌هاي درون ايالات متحده آمريكا: طي سال‌هاي گذشته اقتصاد آمريكا يكي از طولاني‌ترين دوره‌هاي رشد اقتصادي خود را تجربه كرده و صندوق بين‌المللي پول نيز اين متغير را در سال ۲۰۱۸ نزديك به سه درصد پيش‌بيني مي‌كند كه در مقايسه با ديگر قطب‌هاي صنعتي (ژاپن و منطقه يورو) در سطح بالايي است. فراموش نكنيم كه اقتصاد آمريكا طي يك سال گذشته به طور متوسط هر ماه ۲۱۰ هزار شغل به وجود آورده و نرخ بيكاري را به ۳.۷ درصد كاهش داده كه پايين‌ترين نرخ بيكاري اين كشور طي ۵۰ سال گذشته است. براي كشوري مانند آمريكا، اين سطح از بيكاري به معناي اشتغال كامل است و به همين سبب در حال حاضر مشكل بزرگ اقتصاد اين كشور پيدا كردن نيروي كار به خصوص كارجويان صاحب ديپلم است.

به رغم اين رونق چشمگير، اين پرسش بيش از بيش در آمريكا تكرار مي‌شود كه آيا مهم‌ترين اقتصاد جهان به «پايان سيكل» رشد اقتصادي نرسيده و اين خطر وجود ندارد كه طي سال آينده و يا ۲۰۲۰ بار ديگر در ركود فرو برود؟ با توجه به كاهش چشمگير شاخص‌هاي كل در بازارهاي سهام آمريكا، كه پيش از اين به آن اشاره كرديم، ترس از پيدايش خطر «پايان سيكل» بيشتر شده است. در اين ميان تصميم بانك فدرال آمريكا به ادامه افزايش نرخ بهره پايه، و مخالفت شديد دونالد ترامپ با اين تصميم، به فضاي عدم اطمينان دامن زده است. تعطيلي بخشي از دولت آمريكا، در پي اختلاف نظر ميان كاخ سفيد و نمايندگان دمكرات بر سر ساختن ديوار در مرز مكزيك نيز تنش را بالا برده است. اين فكر در آمريكا مطرح مي‌شود كه شايد ابتكارهاي اوليه دونالد ترامپ از جمله در راستاي كاهش چشمگير ماليات‌ها به تدريج توان تأثيرگذاري خود را از دست داده است.

ب) افزايش ابهام‌ها در اتحاديه اروپا: در اين مجموعه بزرگ، چشم‌اندازهاي اقتصادي و سياسي چندان اميد بخش نيست. دشواري‌ها و ابهام‌هاي ناشي از «بركسيت» (خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا) همچنان به جاي خود باقي است. از طرف ديگر پوپوليسم راست افراطي رو به پيشروي است و دو قطب اصلي تضمين‌كننده وحدت اروپا كه آلمان و فرانسه باشند، در وضعيت مطلوبي نيستند. در آلمان دوران آنگلا مركل رو به پايان مي‌رود و در فرانسه نيز، در پي طغيان اخير «جليقه زردها»، قدرت رئيس‌جمهور امانوئل مكرون به شدت تضعيف شده و بخش بسيار مهمي از برنامه‌هاي اصلاحي او براي خارج كردن اقتصاد اين كشور از ركود، زير پرسش رفته است. در اين شرايط بعيد به نظر مي‌رسد كه اتحاديه اروپا بتواند طي يكي دو سال آينده از نرخ رشد قابل قبولي برخوردار بشود.

ج) ترديد هاي حاكم بر وضعيت قدرت‌هاي نوظهور: شماري از قدرت‌هاي نوظهور همچون تركيه و برزيل به دلايل گوناگون از جمله افزايش نرخ بهره در آمريكا و تقويت دلار دچار مشكل شده‌اند، زيرا مجبورند براي وام‌هاي دلاري خود هزينه بيشتري بپردازند. از سوي ديگر چين نيز با كاهش احتمالي نرخ رشد روبه‌رو است، به ويژه به خاطر درگيري‌هاي بازرگاني‌اش با آمريكا و اينكه شماري از واحدهاي توليدي‌اش با افزايش حقوق و عوارض گمركي كه واشينگتن بر كالاهاي چيني وضع كرده، دچار مشكل شده‌اند.

د) تنش در روابط بازرگاني بين‌المللي: جنگ بازرگاني كه به ابتكار آمريكا عليه بعضي از قدرت‌ها به ويژه چين به راه افتاده، طبعاً بر چشم‌انداز رشد در جهان سنگيني مي‌كند. در حال حاضر مي‌توان گفت كه چيني‌ها، با توجه به نياز شديدشان به بازار آمريكا، حاضر به عقب‌نشيني در برابر آمريكا شده‌اند و امتيازهايي به اين قدرت داده‌اند. ولي سرنوشت كشمكش ميان دو قدرت اول تجاري جهان (چين و آمريكا) هنوز روشن نيست و اين خطر وجود دارد كه كل نظام بازرگاني بين‌المللي، كه زاييده نزديك به ۷۰ سال تلاش بعد از جنگ جهاني دوم است، در آينده نه چندان دور فرو بريزد. تضعيف شديد «سازمان جهاني تجارت» روشن‌تر از آفتاب است و نشان مي‌دهد كه خطر فرو رفتن جهان در كام يك جنگ تمام عيار بازرگاني بسيار جدي است.

ترديدي نيست كه نظام اقتصادي بين‌المللي زاييده كنفرانس «برتون وودز» در پايان جنگ جهاني دوم به پايان زندگي خود رسيده، و ضرورت پايه‌ريزي يك نظام تازه بيش از هميشه احساس مي‌شود. آيا براي انجام اين كار اراده سياسي لازم در جهان وجود دارد؟

 

منبع: فردا