شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : ضعف جهاني اطلاع رساني ژورناليستي
جمعه، 21 آبان 1400 - 12:15 کد خبر:35481
حواله دادن مردم به «وِب سايت» رسمي دولتها و اشخاص راه حل نيست زيرا كه يك فرد عادي وقت مشاهده آن همه وبسايت و زبان محلي آنها را ندارد و مي خواهد با مشاهده يك سايت و خواندن يك روزنامه و ديدن يك تلويزيون از همه واقعيات آگاه شود و تكليف خود را بداند.

4 Ways to Go Beyond the Press Release in a Post Panda World image panda bear 1113tm pic 106 300x199شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- ضعف ژورناليسم كه كمبودها، نارسايي ها، فساد و مشكلات جوامع بشري را منعكس نمي كند نارضايي ها را به عقده و خشم تبديل و از عوامل و سبب هاي پيدايش آناركيسم است ـ دو پيشنهاد به نشست سران غيرمتعهد براي تاسيس يك خبرگزاري بين الملي بي طرف ـ در اخبار، عنصر «چرا؟» ناپيداست ـ رسانه ها نبايد «وسيله اي ديگر براي اجراي سياست و برنامه ها» باشند ـ ماجراي داروهاي زيان آور و سكوت رسانه ها ـ استالين از «جيمر رستون» امضاء گرفته بود كه در حرف هاي او دست نَبَرَند

انعكاس ناقص و گزينشي اظهارات يك مقام يك كشور غير ِ دوست در رسانه هاي ساير ملل و ناديده گرفته شدن عنصر «چرا؟» در خبرگيري و خبرنويسي كه هر روز ديده مي شود نشانه تداوم ضعف دهها ساله جهان از نداشتن دست كم يك خبرگزاري جهاني واقعا بي طرف و حرفه اي است. خبر ناقص ـ گزارش يك رويداد كه عنصر «چرا؟» در آن ناپديد باشد و گزينش دلبخواه جملاتي از اظهارات يك مقام، تفسير و تحليل هاي فرضي و نادرست به دنبال خواهد داشت، مورخ را گمراه خواهد كرد و به تفاهم ملي و بين المللي كمك نخواهد كرد و ذهن توده ها را روشن نخواهد ساخت تا برنامه ريزي درست در زندگاني داشته باشند. خبرگزاري جهاني غير متعهد بايد وابسته به اكثريت كشورها و يا همه آنها باشد (نه، ملي و يك كشوري) تا نقل مطالب آن بدون حب و بغض صورت گيرد.


اين يك معماي قرن بيستم بود كه چرا دولت ها و يا اصحاب حرفه خبر به طور جدي در صدد ايجاد چنين خبرگزاري كه در مقايسه با امور ديگر هزينه سنگين هم ندارد برنيامده بودند كه اين ضعف جهاني به همان صورت به قرن 21 منتقل شده است. به علاوه، در قرن تازه، سرچ انجين هاي فعال در اينترنت هم كه اخبار رسانه هارا نقل مي كنند و رابطه مخاطب با رسانه را برقرار مي سازند كارشان صورت تجاري و ... يافته و عمدتا اخبار و مطالب «به زبان انگليسي» و رسانه هاي معيني را نقل مي كنند.


در سال 1980 خبرگزاري هاي قاره آسيا با توجه به آن مشكل قرن درصدد ائتلاف برآمده بودند تا صداي آسيا را به طور كامل و بدون گزينش و تحريف به گوش ساكنان ساير قاره ها برسانند، نظرات انديشمندان و بزرگان آسيا را نقل و منعكس و آسيائيان را هم از مسائل ديگران آگاه سازند. ولي در عمل ديديم كه موفق نشدند زيراكه حاصل جمع چند «صِفر» هم «صِفر (هيچ)» خواهد بود. خبرگزاري جهاني غيرمتعهد بايد مستقل باشد ـ نه، از ائتلاف خبرگزاري هاي دولتي چند كشور به وجود آيد.


جهان عميقا نياز به يك خبرگزاري وسيع و حرفه اي (خارج از چارچوب دولت ها، سياسي بازي ها و كنترل ها) و يك و يا چند سرچ انجين غير تجاري (غير انتفاعي) و متعلق به همه ملل و زير نظارت يك سازمان عمومي دارد. وجود چنين خبرگزاري، سرچ انجين و نِت وُرك كمك به صلح و تفاهم جهاني و ارتقاء آموزش عمومي خواهد كرد و وسيله اي روشنگر خواهد بود كه ارتقاء سطح معلومات و روشن بودن افراد حافظ دمكراسي و حقوق انسان است كه هر دو در دهه هاي اخير دارند از اصول و مسير خود خارج مي شوند و در بيشتر كشورها، شماري كم و مشخص با حفظ ظاهر دمكراسي و از همان كانال هاي شبه دمكراتيك، اما ظاهري ـ با كمك اصحاب منافع، قدرت حكومتي را به دست گرفته و عملا در خدمت همان صاحبان منافع (كمپاني ها و ...) هستند و جهان بازگشتي زننده تر به دوران فئوداليسم و حكومت هاي موروثي و يا مادام العمري كرده است.

راه توقف اين روند و بازگردانيدن وضعيت به حالت انساني آن، وجود دستگاههاي اطلاع رساني و رسانه هاي واقعي و مطابق اصول را ايجاب مي كند. افتادن اختيارات حكومتي ملل در دست شماري مشخص و حافظ منافع كمپاني ها، به باور اصحاب نظر، آناركيسم به دنبال خواهد داشت و اين بار برخلاف ده ـ دوازده دهه پيش، آناركيست ها به صورت فردي عمل خواهند كرد و عمدتا وابستگي گروهي نخواهند داشت.

 

 روزنامه نگار واقعي و وفادار به اصول اين حرفه در هر رويداد آناركيستي بايد برود و علت را بيابد يعني عنصر «چرا؟» و برنگارد و كاررا دنبال كند تا راه حل يافت شود و مسئله دنباله نداشته باشد. نبايد به اظهارات پليس و بازپرس اكتفا كند كه آنان موقع و سياست خودرا منظور خواهند داشت.

 

«چرا و انگيزه» را روزنامه نگار و تاريخ نگار بايد كشف و اعلام كنند. آخرين رويداد از اين دست كه جمعه يكم نوامبر 2013 اتفاق افتاد، حادثه ترمينال 3 فرودگاه بين المللي لُس آنجلس است كه Paul Anthony Ciancia بيست و سه ساله با يك برنامه ريزي دقيق، در آنجا دست به تعرض زد و يك مامور بازرسي بدني مسافران(TSA) را كشت و شش نفر ديگر را مجروح ساحت و دستگير شد. قبلا از اين حوادث در نقاط ديگر آمريكا از آريزونا تا كلرادو رويداده بود و به رغم زنده ماندن و در توقيف بودن مرتكبان، چراهاي واقعي اين كارها اعلام نشده است، حال آنكه (طبق تجربه من كه 19 سال از عمر روزنامه نگاري ام حادثه نويسي بود) چنين افرادي مايل اند علت را بگويند تا صدايشان به گوش ها برسد. بنابراين، روزنامه نگار نبايد به حرف پليس و مقام دولتي اكتفا كند، بايد برود و شخصا تحقيق كند و برنگارد. [درباره چگونگي اين روش، كتاب ها و دستور العمل هاي متعدد ازجمله كتاب «تاريخ نگار در نقش كارآگاه» و كتاب «روزنامه نگار بمانند پليس ِ تحقيق» انتشار يافته است.].

اين، مشكل امروز و ديروز بشر نيست. استالين رهبر وقت جماهير شوروي كه اين را مي دانست و نمي خواست در حرف هاي او دست برده شود و تحريف شوند در دسامبر 1952 با اين شرط حاضر شده بود كه درخواست مصاحبه «جيمز رستون James Reston» روزنامه نگار آمريكايي را با خود بپذيرد كه رستون تعهد بسپارد كه اظهارات او عينا درج شود. استالين ِ بدبين نسبت به غرب از «رستون» امضاء گرفت كه هنگام چاپ و انتشار، حتي يك كلمه از پاسخ هاي او كم نشود و گرنه، نه تنها با روزنامه نگاران آمريكايي مصاحبه ديگري نخواهد كرد بلكه آنان را به شوروي هم راه نخواهد داد كه «رستون» به تعهد خود عمل كرد.

 

 در اين مصاحبه كه 23 دسامبر 1952 و درست سه ماه پيش از درگذشت مشكوك استالين انتشار يافت، رهبر وقت شوروي در اين مصاحبه گفته بود كه تا نيت و عمل استثمار، تجاوز و زورگويي وجود داشته باشد؛ تشنج و خطر جنگ هم وجود خواهد داشت. اگر اين نيات واقعا از ميان برود، مذاكره وسيله خوبي است و گرنه چيزي جز اتلاف وقت و «خود فريبي» نخواهد بود و ....


اظهارات مقامات درباره برنامه ها، سياست و نظرات آنان بايد به زباني ساده و عينا انعكاس يابد تا جهانيان بدانند كه آنان چه مي گويند و نظرات شان چيست تا هماهنگي كنند.


من در اواخر دهه 1330 و در طول دهه 1340 (1960 ميلادي) در خبرگزاري پارس از دبيران اخبار بين الملل بودم و هر روز براي پخش از راديوي دولتي (سراسري) چند بخش خبر تنظيم مي كردم. به ما دبيران اخبار بين الملل تاكيد شده بود كه خبر ناقص و گزينشي به خورد ملت ندهيم و در مورد اخبار حساس و اظهارات مهم، خبر ِ خبرگزاري هاي اصطلاحا جهاني بايد سر نخ باشد. بايد برويم و متن اظهارات و اعلاميه را از راديوهاي دولتي كشور مربوط كه در خبرگزاري پارس مانيتور و توسط مترجمان همان زبانها ترجمه مي شد بيابيم و مطابقت دهيم و خبر كامل به گوش مردم برسانيم.

 

طبق تجربه من، بيشتر اين نوع خبرهاي خبرگزاري هاي اصطلاحا جهاني گزينشي و ناقص بود. يك روز ديدم كه همين بلا را بر سر اظهارات يك مقام داخلي آورده بودند. به نمايندگان هر چهار خبرگزاري كه با هم آشنا بوديم تلفن كردم و علت را پرسيدم گفتند كه مطلب را به طور كامل فرستاده اند، سردبير دفتر مركزي دست برده است و اگر به حرف آنان اطمينان ندارم به دفتر آنان بروم و تلكس هاي ارسالي شان را ببينم. در اينجا بود كه اطمينان يافتم كه سردبيران آن خبرگزاري ها منافع و سياست هاي دولت هاي متبوع را منظور مي دارند.


من كه فعاليت آن خبرگزاري ها را زير ذره بين داشتم (زيرا كه شب و روز مجبور به مرور كردن محصول ناقص كار آنها بودم) اين ضعف اطلاع رساني را دو بار در دهه 1960 به نشست سران كشورهاي غير متعهد گزارش كردم و اوائل دهه 1980 رساله اي به زبان انگليسي كه حاوي طرح يك خبرگزاري غير متعهد بود نوشتم ولي مسئله همچنان باقي مانده است زيرا كه حل مسئله به «يونسكو» احاله شده كه مي دانيم همه اش تشريفات است تا عمل.


در نيمه دوم دهه 1330 قرارشد كه خبرگزاري پارس در كشورهاي مطرح (قدرت ها) نمايندگي تاسيس كند تا اين نمايندگي هاي مسلط بر زبان كشور ميزبان اخبار را از رسانه هاي محل به دست آورند تكميل كنند و سريعا به تهران بفرستند تا نياز به خبرگزاري هاي جهاني كمتر شود. جز دو ـ سه سال نخست، به جاي روزنامه نگار واقعي ـ پارتي دارها را فرستاده اند. در حال حاضر هم خبرگزاري هاي داخلي نماينده در برخي كشورها دارند ولي محصولي از آنها مشاهده نمي شود.

 

چين صادركننده رديف يكم به جمهوري اسلامي است. يك روزنامه نگار بايد مراقب ضعف هاي كالاي چيني كه در ساير كشورها آشگار مي شود باشد و بنويسد تا مردم و مقامات ـ هر دو روشن شوند. نبايد تنها به كار تاجر اعتماد شود. در روزنامه هاي آمريكا از مضار دراي وال (تخته سه لايي)، عروسك و حتي غذاي سگ محصول چين و طرح دادخواست از آن كشور در دادگاههاي آمريكا گزارش نوشته اند كه لازم بود در رسانه هاي ايران نقل شود تا چشم و گوش مردم كه حتي سير چيني مصرف مي كنند روشن شود.

 

وقتي كه كالاي چيني چنين مشكلاتي در آمريكا ايجاد مي كند، واي به حال ايران كه قطعا كالاي نامرغوبتري به آنجا صادر مي شود. چرا موضوع انتقال و بلوكه شدن 31 ميليارد دلار پول ايران در چين وسيعا انتشار نيافته و دنبال نشده كه حالا چيني ها مي گويند كه مي توانند از محل آن در ايران و با كارگر چيني كار عمراني كنند مثلا جاده بسازند كه ايرانيان بهتر از آنان مي توانند اين كار را بكنند. اين ضعف منحصر به ايران نيست، در آمريكا هم ژورناليسم رو به ضعف نهاده و روزنامه نگاران پشت ميزنشين شده اند.


من مبتلا به بيماري قند هستم و دليل آن كاركردن شبانه روز به مدت 24 سال تشخيص داده شد و نداشتن تحرك، ورزش بدني و خوردن نامنظم غذا به دليل آن. در آمريكا براي كنترل بيماري قند به من داروي رزولين REZULINدادند و بعد داروي ACTOS و از عوارض جانبي آنها كه زيان آور هم بودند دچار بيماري قلبي و ... شدم. تازگي وكلاي دادگستري آمريكا آگهي به روزنامه ها مي دهند كه مثلا اگر بر اثر مصرف اكتوس به فلان بيماري مبتلا شده ايد به ما مراجعه كنيد تا در دادگاه طرح دعوا كنيم.[اين آگهي در زير كپي شده است.].

 

 چرا روزنامه نگار پس از ورود اين داروها به بازار، كار را دنبال نكرده بود تا مردم زودتر متوجه زيان آنها شوند. اينك هم روي شيشه حاوي دارويMETFORMIN مصرفي من كلمه ِ TEVAU ظاهر شده است كه پرسيده ام، چرا؟، گفته اند يعني ساخت جمهوري چِك!، و يك داروي ديگر من ساخت هند. آمريكا و واردات دارو از جمهوري چِك و هِند!. دلار هميشه و تا ابديت پول بين المللي نخواهد بود كه اقتصاد آمريكارا از توليد به خدمات تبديل كرده است.


همين تغيير هفتگي و روزانه بهاي بنزين در جايگاههاي فروش آن در آمريكا مي تواند سوژه روزنامه نگار باشد كه اگر آن را دنبال كند ثبات در بها حاصل خواهد شد. من اين كار را در سال 1336 (1957 ميلادي) شخصا در مورد بهاي نمك و پنير در تهران تجربه كردم. در آن زمان در ميز اقتصادي تحريريه روزنامه اطلاعات خبرنگار بودم.


اينك كه بيش از هر وقت ديگر جهان داراي نفوس باسواد (سواد استفاده از اينترنت؛ با لَپ تاپ، تابلِت و سِلفون و آشنا ـ ولو مختصر ـ به زبان انگليسي) شده و توجه جهانيان به رويدادهاي روز ـ افزايش بي سابقه يافته، استفاده قدرت ها و توانگران از رسانه ها هم به عنوان «وسيله اي ديگر براي اجراي سياست و برنامه ها» بيشتر شده است؛ راهي براي نجات ذهن مردم كه تشنه دانستن واقعيات هستند كه حق آنان است جز ايجاد يك خبرگزاري حرفه اي غير متعهد جهاني مركب از روزنامه نگاران واقعي و با تجربه و يك و يا چند سرچ انجين غيرانتفاعي حرفه اي متعلق به همه ملل وجود ندارد.

 

حواله دادن مردم به «وِب سايت» رسمي دولتها و اشخاص راه حل نيست زيرا كه يك فرد عادي وقت مشاهده آن همه وبسايت و زبان محلي آنها را ندارد و مي خواهد با مشاهده يك سايت و خواندن يك روزنامه و ديدن يك تلويزيون از همه واقعيات آگاه شود و تكليف خود را بداند.

 

وبسايت هاي رسمي و شخصي به سبك خبرنويسي و ساده نگاري تنظيم نمي شوند كه مطالب آنها به آساني و سريع قابل درك باشند. بعضا از نوار پياده مي شوند و محاوره اي هستند ... و بنابراين مطالب آنها خام است و تنها مي توانند منابعي براي روزنامه نگاران باشند كه مطالب را به صورت متاع قابل عرضه در آورند. منابع خاص (بر پايه سياست و برنامه دقيق) در برخي كشورها با ترفند غير مستقيم مقامات ساير ملل را تشويق به قرار دادن مطالب خود در سوشل نِت ورك ها (به جاي وِب سايت معمولي) مي كنند تا مردم عادي ترغيب به بازكردن حساب در اين نِت ورك ها شوند و در حالت رنجش و خشم همه چيز را از پرده برون اندازند و به هركس اتهام بزنند و اخلاق حسنه از ميان برود و ... و آن منابع! اطلاعات ـ ولو نادرست ـ به دست آورند و در موارد لازم سند قرار دهند و ....

 

منبع: www.iranianshistoryonthisday.com