شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : مشروعيت
چهارشنبه، 28 شهریور 1397 - 15:28 کد خبر:34947
مشروعيت در عرف سياسي برابر نهاده Legitimacy است . اين واژه از صفت، Legitimate) قانوني) اشتقاق يافته است و تعاريف مختلف دارد; براي نمونه توجه به تعريف هاي زير سودمند مي نمايد:



شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- براي بررسي رابطه مشروعيت و مقبوليت در اسلام، ابتدا بايد تعريف مشروعيت را به دست آورد; سپس منبع و منشا آن را كاويد و آنگاه نسبت آن با مقبوليت را در بوته سنجش نهاد.


تعريف مشروعيت
مشروعيت در عرف سياسي برابر نهاده Legitimacy است. اين واژه از صفت، Legitimate) قانوني) اشتقاق يافته است و تعاريف مختلف دارد; براي نمونه توجه به تعريف هاي زير سودمند مي نمايد:
1- توجيه عقلاني اعمال سلطه و اطاعت. (1)
2- توجيه عقلي اعمال قدرت حاكم. (2)
3- قانوني بودن يا طبق قانون بودن. (3)
4- اعتقاد مردم تحت فرمان به شايستگي و برخورداري رهبران و حكومت نسبت به صدور قواعد الزام آور. (4)
5- اصل دال بر پذيرش همگاني دست يافتن شخص يا گروهي معين به مقام سياسي. (5)
 

مؤلفه ها و كابردهاي مشروعيت
مشروعيت دو ركن اساسي دارد:
1- تبيين اين كه بر اساس چه مجوزي شخص يا گروهي حق دارد يا مجاز است بر ديگران حكومت كرده، دستورهاي الزام آور صادر كند .

2- چه چيزي لزوم پيروي جامعه از دستورهاي حكومت را توجيه مي كند؟ به عبارت ديگر، حكومت همواره با فرمان ها و قواعد الزام آور همراه است و بين «حق حكومت » و «لزوم اطاعت » ، نوعي رابطه منطقي لزومي و به اصطلاح تضايف وجود دارد . بنابراين، هر ديدگاهي درباره مشروعيت بايد هر دو جنبه را پوشش داده، توجيهي خردپذير از آن ها ارائه كند .

واژه مشروعيت در علوم مختلف مرتبط با سياست در معاني نسبتا متفاوت استعمال مي شود:

الف) در فلسفه، كلام و فقه سياسي مشروعيت به معناي «حقانيت » است و در برابر غصب، (Usurpation) به كار مي رود; و اصطلاحا مي توان آن را «مشروعيت هنجاري » ، (Normative Legitimacy) ناميد .

دانش هاي ياد شده علومي هنجار گذارند و در پي روشن سازي بايسته ها و نبايسته ها در عرصه سياست و حكومت . بنابراين، نظريه مشروعيت در اين علوم بيانگر آن است كه چه كسي يا كساني و بر اساس چه ضوابطي و چرا حق دارند بر مردم اعمال حكومت كنند و جامعه بايد از چه كساني پيروي و فرمانبرداري كند .

ب) جامعه شناسي سياسي كه دانشي توصيفي، (Descriptive) شمرده مي شود، در جست و جوي توضيح و تبيين پديده ها، رفتارها و ساختارهاي سياسي به وسيله عوامل اقتصادي و فرهنگي و اجتماعي است (6) و فارغ از داده هاي ارزشي به ساختارهاي سياسي مي نگرد، مشروعيت را عمدتا به معناي مقبوليت به كار مي برد . در اين نگاه، جايي براي پرسش از رابطه مشروعيت و مقبوليت باقي نمي ماند; زيرا بر اساس آن «مقبوليت » و «مشروعيت » دو لفظ براي معناي واحدند . بنابراين، مساله بايد با نگاه هنجارگرايانه بررسي شود.


ويژگي ها و بايسته هاي نظريه مشروعيت
1- معيار مشروعيت بايد شمول و كليت داشته باشد و حكومت بر كل آحاد جامعه و افراد تحت سلطه را توجيه كند نه آن كه تنها بر پاره اي از اعضاي جامعه انطباق پذير و در توجيه حكومت بر ديگر اعضا ناتوان باشد .

2- مقصود از ملاك و منبع مشروعيت، منبعي است كه ذاتا داراي اين ويژگي باشد و در مشروعيت وامدار منشا و سبب ديگر شمرده نشود . در غير اين صورت، مشروعيت حقيقتا از آن سبب و منشا نخستين است و اسناد آن به وام گيرنده مجازي و بالعرض خواهد بود.

3- معيار و ضابطه مشروعيت بايد از جامعيت برخوردار باشد و پرسش هاي اساسي در گستره توجيه اعمال قدرت سياسي را بي پاسخ نگذارد; به عبارت ديگر، از آن جا كه نظريه مشروعيت توجيه گر دو عنصر «الزام » و «اطاعت » است، بايد به سه پرسش اساسي پاسخ دهد:

الف) چه كسي و با چه خصوصيتي حكومتش مشروع و اطاعتش لازم است; به عبارت ديگر، نظريه مشروعيت بايد روشن سازد آيا شخص ياگروه حاكم بايد از ويژگي هاي خاص برخوردار باشد يا اساسا چنين عنصري در مشروعيت دخالت ندارد؟ و در صورت مثبت بودن پاسخ، آن ويژگي ها چيست؟

ب) مشروعيت وروش هاي كسب قدرت سياسي چه رابطه اي دارند; به عبارت ديگر، آيا مشروعيت حكومت در گرو كسب قدرت از راه هاي ويژه است يا به چگونگي كسب قدرت ارتباط ندارد .

3- آيا نحوه اعمال و به كارگيري قدرت در مشروعيت سياسي دخالت دارد; به عبارت ديگر، مشروعيت افزون بر شرايط پيشين از شرايط رفتاري نيز برخوردار است؟

 

منبع: مجله پرسمان فروردين 1382، شماره 7