مقدمه
شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- كاريكاتور يا كارتون نوعي نقاشي است كه سوژه دلخواه را به صورت مضحك و خنده آوري ترسيم ميكند.
تعريف كاريكاتور
واژه كاريكاتور از فعل كاريكاره ايتاليايي، به معني بار كردن گرفته شدهاست. كاريكاره جريمهكردن و توبيخكردن نيز معني ميدهد و به نظر ميرسد كه نخستين بار توسط شخصي به نام موسيني در سال ۱۶۴۶ ميلادي به كار رفته باشد و او نيز به نوبه خود اين واژه را كاراچي، يعني نقاشيهاي خياباني بلونيايي هم عصر خويش گرفته باشد.
چرا كه اين نقاشيها همواره داراي عناصري اغراقآميز بودند كه سوژهها را مضحكه ميكردند. همچنين ممكن است كه كاريكاتو از واژه كاراتره] (caracter) يا كارا] اسپانيايي به معناي صورت اخذ شده باشد. عمدهترين بخش هر كاريكاتور صورت آن است. في المثل در صورتهاي كاريكاتوري كه آلبرشت دورر و لئوناردو دا وينچي هر دو مستقلاً حدود سال ۱۵۰۰ ترسيم كردهاند، صورتهايي با دماغ دراز و چانه دراز مشاهده ميكردند.
تاريخچه پيدايش
هنر كاريكاتور خيلي پيش از پيدايش روزنامهنگاري و حتي اختراع صنعت چاپ در دنيا رواج داشته و در واقع عمري به درازاي تاريخ مكتوب انسان دارد. اين هنر در عصر باستان شناخته شده و رواج داشته است.
اولين كاريكاتورهايي كه در آنها مسائل سياسي و اجتماعي مطرح شد، در حفاريهاي شهر پمپي به دست آمده كه تقريبا ۱۹۰۰ سال پيش در زير گدازههاي آتش فشاني پنهان بود. اين كاريكاتورها بر روي ستونهاي سنگي كنده شده بود و در معرض ديد همگان قرار داده ميشد. در قرن اخير اگرچه در نقاشيهاي نقاشان بزرگ قرن ۱۶ ميلادي، از قبيل هولباين، بروگل نقشهاي كاريكاتور فراوان به چشم ميخورد، اما سنت كاريكاتورسازي كه اساس آن تأكيد بر جنبههاي خنده آور اشخاص، موضوع كاريكاتور است. در قرن ۱۷ ميلادي به دست آگوستينوكاراچي در ايتاليا پايهگذاري شد.
اولين و معروفترين كاريكاتوريستها
آگوستينو كاراچي نقاش ايتاليايي اولين هنرمندي بود كه براي سرگرمي خود و دوستانش از چهره واقعي، تصاوير كميك ميكشيد. كساني كه از كارگاه او ديدن ميكردند، سوژههاي تصاويري وي ميشدند. اين بازديد كنندگان چهره خود را به صورت سگ، خوك، قاطر يا حتي پارچ آب و قرص نان ميديدند.
معروفترين كاريكاتوريست در قرن ۱۸ ميلادي نقاش انگليسي ويليام هوگراث بود (۱۷۶۴–۱۶۹۷). هوگراث نميخواست به عنوان يك كاريكاتوريست شناخته شود. در حقيقت كارهاي وي بسيار جدي تر از كاريكاتورهايي بود كه پيش از آن كشيده شده بود. در طرحها و نقاشيهاي وي تمام چيزهاي شيطاني و احمقانه در انگلستان آن زمان نشان داده شده است. او به ندرت چهره واقعي مردم را ميكشيد، اما شخصيتها در تصاوير وي شامل آدمهاي خوب و بد، مردان و زنان مدپرست هستند. هوگراث هنرمندي بزرگ بود و نشان داد كه يك كاريكاتوريست تا چه اندازه ميتواند پر معنا باشد.
انواع كاريكاتور
كاريكاتور از نظر شكل و طراحي پنج نوع است كه عبارتند از:
• كاريكاتور ساده: در اين كاريكاتور طراح، تناسب اعضاي بدن انسان و اشيا را تغيير ميدهد.
• كاريكاتور هجايي: اين طرحها كاريكاتورهايي هستند كه ضمن تغيير عيب جو و ريشخند كننده نيز هستند. در كاريكاتورهاي سياسي، بيشتر از اين طرحها استفاده ميشود.
• طرحهاي كميك: معمولاً ژورناليستها، صفحه فكاهي خود را از اين طرحها پر ميكنند. هدف اصلي اين طرحها بيشتر خنداندن خوانندگان روزنامه يا مجله است و طراح، اهداف تزييني يا اجتماعي را دنبال نميكنند.
• طرحهاي ساده: نقش اصلي و اساسي آن انتقاد و تفسير كارها و فعاليتهاي روزانه در روزنامه و مجلات است.
• طرحهاي فانتزي: اين طرحها هم كم و بيش كميك هستند اما تخيل در آنها نقش اساسي دارد.
اصول كاريكاتور
در نقد هنر هر گاه صحبت از اصول مي شود تكثر و تنوع فراواني در نظريات پديد مي آيد كه البته همواره اشتراكاتي هم در اغلب نظرات يافت مي شود. تعريف يك هنر گاه موجب تحديد و گاه موجب تبيين مي شود و اگر بدون ترس از تحديد به تعريف هنر كاريكاتور بپردازيم مؤلفه اغراق شايد بيشترين سهم از اشتراك نظر را داشته باشد و كمتر مورد اختلاف صاحب نظران باشد. به همين دليل جايگاه اين اصل در كاريكاتور يك جايگاه ماهوي است.
هنرمند در جريان آفرينش يك اثر از تجربيات شخصي و تأثيراتي كه به مرور زمان از ديگران پذيرفته به عنوان يك بينش منفرد با كمك تكنيكي كه باز هم متأثر از ديگران است به خلق اثر دست مي زند. تنوع در تكنيكهاي كاريكاتور شايد بيشتر از همه هنرها باشد. چگونگي استفاده از رنگ و خط يا استفاده از كامپيوتر و انواع تكنيكهاي رايج در ساير هنرهاي تجسمي و تركيب آنها تكنيكهاي متنوعي را در كاريكاتور به وجود آورده آنقدر كه تعداد اين تكنيكها تقريباً به تعداد كاريكاتوريستهاست و صاحب هر اثر را با اندكي تأمل مي توان شناخت.
اين اتفاق طبيعي و پذيرفتني است و هيچگاه نمي توان كسي را صرفاً به خاطر استفاده از يك تكنيك به نقد كشيد (برخي از دوستان در مورد فلورين اشتباهاً به اين نتيجه رسيدند كه من او را به خاطر استفاده از رنگ روغن روي كاغذ به نقد كشيدم!) اما با استناد به اينكه اغراق يكي از اصول ماهوي هنر كاريكاتور است مي توان هر تكنيكي كه به كمرنگ كردن تأثير اين اصل و به تبع آن تضعيف كنتراست در مفهوم كاريكاتور كمك مي كند را نقد كرد زيرا بي وفايي به اصل اغراق در حقيقت دوري جستن از ماهيت كاريكاتور است.
كاريكاتور هنر مطلق گرايي است كه ماهيتاً از نسبي گرايي مي گريزد. اين هم يك اصل است. در دنياي كارتون پليسها مطلقاً پليسند و همه نشانه هاي يك كاركتر دزد بر دزد بودن آن تأكيد مصرانه اي دارند. اين تأكيد، وفاداري به اصل اغراق است زيرا قرار است بيننده ، داستان يك كارتون را در زمان كمي هضم نمايد.
كاريكاتورهايي كه در آنها از خط براي معرفي يك كاراكتر استفاده مي شود را به جوهره كارتون نزديكتر مي بينم و برخلاف آن هر تكنيكي كه يك كاراكتر را تنها با استفاده از اختلاف رنگ پديد مي آورد (كاري كه فلورين مي كند) را از ماهيت اين هنر دور مي بينم. (فراموش نكنيد كه فلورين به گفته خودش اين تكنيك را فقط به اين خاطر انتخاب كرده كه آن را امتحان كرده و از آن خوشش آمد !!) به نظر من پلنگ صورتي نسبت به كارتونهاي جذاب و پر تعداد سه بعدي به هنر كاريكاتور نزديكتر است و از اين منظر هميشه برايم جذابيت ويژه اي دارد.
خط مطلق ترين نشانه روي كاغذ است و به عنوان يك ابزار ذاتاً در خدمت اغراق است، زيرا صريح ترين شكل معرفي يك كاراكتر است و مرز كاملاً روشني را با ديگر كاراكترها پديد مي آورد. اين مطلق گرايي ساختاري امتيازي است كه مطلق گرايي محتوايي را تقويت مي كند (و فلورين آثارش را از اين امتياز محروم كرده تنها به اين خاطر كه يك روز يك تكنيك را امتحان كرده و از آن خوشش آمده!!). كاريكاتورهاي مبتني بر خط كاريكاتور ترند! چون از اين ابزار در خدمت خلق عناصر مطلق و برداشت هاي فيكس استفاده مي كند و در داستان اثر يك كنتراست مفهومي ايجاد مي كند.
همه آنچه گفته شد زماني براي شما پذيرفتني خواهد بود كه شما اغراق را به عنوان يك اصل پذيرفته باشيد.
ويژگيهاي كاريكاتور
در طرح كاريكاتور، يك چين، يك خط، مبالغه در يك برجستگي يا انحناء، حتي يك نقطه مبين واقعيتي است. از اينرو كاريكاتوريست به عنوان مفسري شناخته مي شود كه فرآيند طرح را از محدوده يك پيام آني و ساده و عيني بر مي گيرد و به سوي انگيزه اي براي تفكر پيش مي راند.
آنچه كلمه كاريكاتور بدان اطلاق مي شود ممكن است تنها يك طرح تمثيلي يا كنايه اي باشد، با اين هدف كه بجاي خنداندن بيننده، وي را به تفكر وا مي دارد. آنچه از كلمه كاريكاتور بر مي آيد اين است كه يك اثر كاريكاتور معمولا مقداري تخيل و اغراق را در خود آميخته دارد؛ مهمتر از آن اينكه، در بيان هدف خود از اصطلاحات روزمره و عام به همان شكل متداول بهره مي گيرد. اين خود يكي از ويژگيهاي تعيين كننده كاريكاتور در منطقه زماني خلق اثر است.
با ديدن كاريكاتو، ناخودآگاه مفهوم خنده و شوخي در ذهن تداعي مي شود. اما اگر از اين جهت به تعداد بيشمار آنها نگاه كنيم، مي بينيم در بسياري از اين تصاوير، سعي در ايجاد خنده و شوخي صرف نبوده است. در حقيقت بعضي از بزرگترين آثار كاريكاتور ، به لحاظ جدي بودن و تاثيري كه بر عواطف و احساسات وارد مي كند، با ساير اشكال هنري هاي تجسمي به رقابت برخاسته اند.
انواع كاريكاتور
1- كاريكاتورهاي مغهومي
كارتونهاي سرمقالهاي همانهايي هستند كه در روزنامههاي جهان چاپ ميشوند و رخدادهاي جامعه را به شكل تصاوير طنز آلود بيان ميكنند. اين وقايع رخدادهايي هستند كه افكار جامعه را تحت تاثير قرار ميدهند، فرضا اگر بحث امروز جامعه "انرژي هسته اي" است بالطبع مطبوعات نيز ضمن مخابره خبرهاي مربوط به آن از تحليلگران سياسي و يا نويسندگان و محققين مطلع ميخواهند تا مطالعات و نتيجه تحقيقات خود را در اين زمينه منتشر كنند، در كنار آن"كارتونيست ها" نيز با قلم خود به كند وكاو پرداخته و با زبان كارتون به افشاگري ميپردازند و در كنار مقالههاي اصلي كارهاي خود را به نمايش ميگذارند.
يكي از كارتونيستهاي بزرگ اين عرصه "ديويد لو" David Low است، او با آثارش همه رخدادهاي مهم جهان را زير نظر گرفته و بلافاصله با تحليل منطقي عصاره تفكرات خود را در اختيار مخاطبين قرار ميدهد.
البته هر كشوري به موازات آزاديهايي كه در عرصه مطبوعات بدست آورده كارتونيستهايي نيز دارد كه بدون هرگونه مماشات و هراسي رخدادهاي حساس و مهم را به تصوير ميكشند، ارزش طرحهاي اين هنرمندان در بيشتر مواقع چيزي كمتر از مقالههاي تحليلگران نيست و لذا مخاطبين نيز با علاقه فراوان از تماشاي آنها لذت ميبرند.
اين دسته از كارتونها ضمن اطلاع رساني، پيام هنرمندان كارتونيست را نيز به گوش مسوولين ميرسانند.
2- كاريكاتورهاي سياسي
كارتونهاي سياسي آن دسته از كارتونها در هر كجاي دنيا به وفور به چاپ ميرسند و بستر اصلي اين آثار روزنامهها هستند و به لحاظ آنكه پيامهاي خود را بهطور غيرمستقيم و با طنز بيان ميكنند تأثير بسياري بر مخاطبين خود ميگذارند.
آثار كارتونيستهاي اين گروه به جهت گسترش نگاه تيز و منتقدانه به مسايل جامعه بسيار با ارزشند چيزي كه براي ارتقا سطح آگاهيهاي طبقاتي مردم بويژه طبقه متوسط بسيار راهگشاست.
هر خبر مهم درباره دولتمردان و اخبار ساير كشورها ميتواند طعمه مناسبي براي كارتونيستهاي سياسي باشد. يك كارتونيست سياسي به لحاظ تماس دائم با مسايل داخلي كشور خود و ديگر كشورهاي جهان زودتر از همه به تحليل رويدادهاي مختلف پرداخته و واقعيت را آنگونه كه ميانديشد بازگو ميكند.
اين دسته از كارتونها نيز به نوبه خود به دستههاي ديگري تقسيم ميشوند، آنها كه عامه پسندند و آنانكه با ظرافتهاي بيشتري توليد ميشوند و محافل روشنفكري را نيز پوشش ميدهند، و دستهاي كه خود را به كارتونهاي سرمقالهاي نزديك ميكنند.
3- كاريكاتورهاي خبري
طبق نظر سنجي ها، كاريكاتورهاي خبري روزنامه ها صد درصد علاقه مند (مخاطب) دارد يعني كه همه خريداران روزنامه طالب آن هستند.
يكي از كاريكاتورهاي برگزيده سال 2004 توسط «مايك لوكوويچ » كاريكاتوريست آمريكايي ترسيم شده بود. اين كاريكاتور؛ ديك چني معاون بوش را در شكم او نشان مي دهد و بوش در مورد مشكلات عراق مي گويد: حقيقت اين است كه هرچه درونم بگويد! انجام مي دهم (از درون خود الهام مي گيرم) يعني كه هر چه را «چني» بخواهد و ديكته كند مي نويسم!.
كاريكاتوريست ظاهرا بر پايه باور نيمي از مردم آمريكا كه «چني» در پشت پرده به بوش «خط» مي دهد، اين كاريكاتور را ترسيم كرده بود. اين كاريكاتور كه در زير آمده است از شماره 26 دسامبر روزنامه ويرجينيان پايلوت (چاپ نورفوك ويرجينيا) كاپي شده است.
منابع
- انيميشن از نخستين گامها تا اعتلا. بهروز غريب پور. دانشگاه هنر. چاپ اول. ۱۳۷۷.
- www.shara.ir.
- www.aftabir.com.
- www.medadkamrang.ir.
- https://fa.wikipedia.org.
منبع مرجع: شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)