شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : بررسي اجمالي علل و عوامل توسعه نيافتگي مطلوب روابط عمومي هاي دولتي در ايران
دوشنبه، 24 اردیبهشت 1397 - 16:45 کد خبر:33473
وجود نگرش منفي مديران عالي دستگاه ها و سازمان هاي دولتي و نيز مديران رانتي و فاقد صلاحيت روابط عمومي نسبت به جايگاه ارزشمند اين حرفه؛ بي ترديد ماهيت و نوع فعاليت هاي تبليغي و تشريفاتي و گرفتاري كاركنان و مديران در روزمره گي هايي كه فرصت برنامه ريزي استراتژيك، تحقيق و تحول را سلب مي كند در ايجاد چنين نگرشي بسيار تاثير گذار است.



مقدمه
شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)-روابط عمومي شاخه اي از ارتباطات انساني است كه در گذشته به موازات استقرار نهاد هاي دولتي پس از انقلاب اسلامي و امروزه پس از گسترش فناوري هاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي از اهميت روزافزون و ويژه اي برخوردار شده است. تحولات تاريخي و برخي ويژگي هاي معرفت شناختي اين حوزه مطالعاتي و كاركردي، و نيز تغييرات پي در پي ساختاري موجب شده است كه علي رغم ارائه تعاريف متعدد از سوي نهادهاي معتبر علمي و مردم نهاد، نتوان تعريف جامع و مناسبي براي اين شاخه علمي در حال توسعه در كشور ارائه داد؛ همچنين به نظر مي رسد كه برخي علل و عوامل فرهنگي و اجتماعي سازماني و فراسازماني و حتي برخي سياست هاي مصلحت جويانه مديران عالي سازمان ها، خلقيات فردي كارگزاران و مديران روابط عمومي در كشور نيز، سَد�'ي در مسير توسعه يافتگي اين حوزه¬ي پر مخاطب به شمار مي آيد.

در اين گفتار، تلاش نگارنده بر اين است كه ضمن بازخواني اهميت اين حوزه ي مطالعاتي و كاركردي در عصر اطلاعات، با استناد به مطالعات انجام گرفته، و با قرائن و شواهد علمي و مراجعه به آراء و نظرات متخصصان و صاحب نظران امر، اين سئوال را مطرح كند كه چرا روابط عمومي هاي دولتي، علي رغم فراهم شدن بسترهاي لازم و گسترش نظريات و مفاهيم علمي، در چند دهه¬ي گذشته درحد مطلوب و مورد انتظار توسعه نيافته و از الگوي نوين مشاركتي و تعاملي دو سويه همسنگ(مخاطب گرا و اخلاق محور) يا مدل حكمراني و روابط عمومي الكترونيك بخوبي بهره نگرفته است؟

براي اثبات اين ادعا، برخي از مهم ترين علل و عوامل عدم توسعه يافتگي روابط عمومي در ايران در چند بعد معرفتي، ساختاري، كاركردي و درون و برون سازماني برشمرده خواهد شد؛ با اين اميد كه زمينه¬ي مطالعه¬ي جامعي از سوي كارشناسان خبره، مراكز پژوهشي و يا نهادهاي مسئول و متولي فراهم گردد. درآغاز شايسته است تا با تعريف نسبتا جامعي از روابط عمومي رشته ي كلام را در دست گيريم.

تعريف روابط عمومي از منظر برنيز
همزمان با شكل گيري حرفه ي روابط عمومي تا به امروز تعاريف متعددي از سوي صاحب نظران و فعالان اين حوزه ارايه شده است؛ وليكن در اينجا و در مقدمه¬ي بحث به منظور فهم هر چه بهتر موضوع به تعريفي از برنيز اشاره مي شود كه اين حرفه را در دو بعد دانش و هنر تعريف و تبيين مي كند؛ دانش و هنري كه لازم و ملزوم يكديگر بوده و به سان دو بال قابل اتكاء و پر توان مي تواند هر واحد و سازمان روابط عمومي را به حركت و پرواز در اوج سوق دهد. شايد از همين روست كه برنيز معتقد بوده است كه روابط عمومي دانش و هنر برقراري ارتباط متقابل با مخاطبان درون و برون سازمان از طريق كاركردهاي اطلاع رساني، متقاعد سازي و همبسته سازي(ايجاد همبستگي بين نگرش ها و اقدامات سازمان با مخاطبان و بر عكس) و همگرايي (برنيز، 1952) بين مخاطبان است. با نگاهي گذرا بر اين تعريف جامع، در ادامه نظري اجمالي خواهيم افكند بر اهميت حرفه¬ي روابط عمومي در عصر اطلاعات و در آستانه ي گسترش جامعه ي شبكه اي در بستر اينترنت.


اهميت حرفه روابط عمومي در هزاره سوم
در اهميت روابط عمومي، بنا به تعبيري گفته شده كه اين حرفه ويترين و يا قلب تپنده¬ي سازمان بوده و در بيشتر نهادهاي دولتي تنها واحد تعامل گر از مجموعه درهم بافته¬ي نظام اداري و اجتماعي است كه با خرده نظام هاي اجتماعي و فرهنگي در تبادل پيوسته¬ي اطلاعات و اخبار و تحليل هاي كارشناسي است و لذا امروزه در كشورهاي توسعه يافته و صنعتي و جوامع مدرن و بويژه جوامع شبكه اي در بستر فناوري هاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي كه دسترسي سريع به اطلاعات و تبادل آني اخبار و پيام از اهميت روزافزوني برخوردار است بي ترديد اين حوزه و يا واحد اداري كه در صف نخست تعاملات اجتماعي قرار دارد بيشترين سهم و نقش را ايفاء مي كند.

از سوي ديگر روابط عمومي توسعه يافته در عصر اطلاعات، تحقق گر جامعه¬ي توسعه يافته در حوزه سياست، اقتصاد و فرهنگ است كه بر اساس آن، انتظار است مردم سالاري، شايستگي و تخصص در دانش ها و مهارت هاي مورد نياز بيش از عواطف و احساسات و روابط شخصي مد نظر قرار گيرد. چنين نهاد توسعه يافته و تعامل گري همانگونه كه در گذشته با گسترش دموكراسي و آزادي هاي مدني و افزايش رقابت هاي اقتصادي پديدار شد (برنيز، 1952) بي شك امروزه نيز با گسترش بكارگيري فناوري هاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي و بويژه اينترنت و شبكه هاي اجتماعي، نقش¬اش در جوامع دموكرات، توسعه يافته و مردم سالار، بيش از هر زمان ديگر برجسته وآشكار شده است.

اگر چه نقش و اهميت اين حرفه در دوران صنعتي شدن جوامع، شهرنشيني و نوسازي به طور قابل توجهي افزون گرديد، با اين حال، در عصر گذار از مدرنيسم و درتكاپوي تحقق جامعه اطلاعاتي و شبكه اي، عصر درك اهميت حقوق شهروندي و حق دسترسي آزاد به اطلاعات و اخبار، ماهيت و عملكرد روابط عمومي در كشورهاي توسعه يافته( به موازات دگرگوني در ساختار) روابط عمومي هاي كشورهاي در حال توسعه اي چون ايران نيز دچار تحولات زودگذر و ناپايدار و تغييرات ساختاري و كاركردي گسترده اي شده اند. گرايش واقع بينانه و بموقع و يا حتي متظاهرانه و سطحي برخي مديران اين حرفه در سال هاي اخير به تحقق روابط عمومي هاي الكترونيكي حتي پيش از اجراي كامل دولت الكترونيك را مي توان در اين راستا ارزيابي كرد.

بي ترديد توجه به توسعه¬ي مفهومي و رويكرد جوامع توسعه يافته به بازانديشي در مسئوليت اجتماعي مشترك و نهادينه كردن آن در جامعه¬ي معاصر، نقش روابط عمومي ها را در فرهنگ سازي و پياده سازي اين رسالت شهروندي بيش از هر زمان ديگر مضاعف مي كند؛ بويژه اينكه امروزه مسئوليت اجتماعي مشترك از جمله بهترين سياست هاي نهادهاي مردم نهاد به منظور گريز از انحصار طلبي هاي اقتصادي- تجاري و بروكراتيك دولت هاي توتاليتر و تماميت خواه و غير دموكرات است.

براي فهم هر چه بهتر علل عدم توسعه نيافتگي مطلوب روابط عمومي هاي دولتي در ادامه¬ي اين مقال، پس از ذكر اهميت اين حرفه ي خطير در عصر اطلاعات ابتدا به برخي از مهم ترين عوامل توسعه نيافتگي ايرانيان و به تبع آن عوامل فراسازماني بازدارنده¬ي توسعه¬ي اين حرفه در كشور اشاره شده و سپس برخي عوامل اصلي و مهم تر سازماني را برخواهيم شمرد.

عوامل كلي توسعه نيافتگي ايرانيان
بر اساس مطالعات و بررسي هاي علمي برخي از محققان و صاحب نظران مطالعات فرهنگي و مردم شناسي، فرهنگ عامه ايرانيان در ادوار مختلف تاريخي و تحت تاثير عوامل مختلف جغرافيايي، فرهنگي، اجتماعي، سياسي و.. تأثير مستقيم و گاه بسيار مهمي بر توسعه نيافتگي و عقب ماندگي ايرانيان و به تبع آن سازمان هاي اداري و خدماتي و ... ما داشته است.

لذا بي ترديد مي توان بروز و ظهور برخي از رفتارهاي ناپسند و مذموم نهادينه شده در برخي از شهروندان و بويژه در كارگزاران و كاركنان روابط عمومي ها را در نتيجه¬ي نهادينه شدن فرهنگي در جامعه دانست كه نه تنها برخي صفات ناشايستي چون قانون گريزي، عقلانيت گريزي، خود محوري، مشورت گريزي، ..... را مورد نگوهش قرار نداده بلكه در مواردي و در نظام هاي تربيتي خاصي متاسفانه تا اندازه اي اقبال به اين رفتارها ارزش هم بر شمرده مي شود و لذا بديهي است برخي از رفتار ها و صفات متجلي در عملكرد كاركنان و كارگزاران دولت و از جمله كارشناسان روابط عمومي تابعي از اين ويژگي هاست كه در طي ساليان دراز در وجود برخي از هم وطنانمان نهادينه شده است.

در ادامه برخي از مهم ترين ويژگي ها و اين صفات مذموم كه مي تواند در عملكرد حرفه اي هر سازماني از جمله فعاليت هاي حرفه اي روابط عمومي سايه اندازد اشاره مي شود؛ويژگي ها و خصلت هايي كه بر اساس ديدگاه انديشمنداني چون فراستخواه و... مي توان از آنها به عنوان عوامل اصلي فرهنگي و اجتماعي توسعه نيافتگي جامعه ايراني هم ياد كرد از جمله:

1. ضعف علمي در عملكرد هاي حرفه اي؛
2. عدم توجه كافي به فكر و انديشه هاي نو و تحول گرا؛
3. فردگرايي غير نهادينه و خود مدار ( از جمله ويژگي هاي بشدت نهادينه شده در انسان امروز)؛
4. راحت طلبي( تمايل به انجام كار نازك و دستمزد كلفت)؛
5. انتقاد گريزي و رنج از انتقادهاي سازنده ديگران؛
6. منفعت(فرصت) طلبي و رفاقت بازي در همه ي سطوح؛
7. استيلاي فرهنگ شفاهي و پرهيز از اشتغال به فعاليت هاي فكري و توليد محتوا؛
8. ترجيح پيشرفت و منافع فردي به گروهي و سازماني؛
9. نداشتن برنامه¬ي بلند مدت توسعه¬ي فردي؛
10. ايده آل گرايي، با وجود بي برنامگي و بي هدفي(ميل به نتايج سريع و آني)؛
11. وجود نگاه ابزاري مديران عالي به كاركنان دولتي؛
12. مصرف گرايي و تجمل گرايي؛
13. ضعف فرهنگ گفتگو در خانواده، جامعه، نهادهاي آموزشي، سازمان و.... و عدم تاب آوري و تحمل يكديگر؛
14. ضعف نظام فرهنگي و تربيتي در خانواده و آموزش و پرورش؛
15. ضعف فرهنگ كار گروهي و جمعي؛
16. بد گماني و بي اعتمادي به غير؛
17. اجتناب از مخاطره پذيري؛
18. غلبه هيجان پذيري بر عقلانيت (فراستخواه، مقصود، 1393).

در ادامه نگاهي خواهيم داشت به برخي از مهم ترين عوامل بازدارنده¬ي فرهنگي و اجتماعي توسعه نيافتگي روابط عمومي هاي دولتي كه فراتر از مناسبات و فرهنگ درون سازماني بر روحيات و خلقيات كارگزاران و به تبع آن فعاليت هاي حرفه اي روابط عمومي ها اثر گذار است.

مهم ترين عوامل جامع بازدارنده فرهنگي و اجتماعي فراسازماني
- وجود نگرش منفي مديران عالي دستگاه ها و سازمان هاي دولتي و نيز مديران رانتي و فاقد صلاحيت روابط عمومي نسبت به جايگاه ارزشمند اين حرفه؛ بي ترديد ماهيت و نوع فعاليت هاي تبليغي و تشريفاتي و گرفتاري كاركنان و مديران در روزمره گي هايي كه فرصت برنامه ريزي استراتژيك، تحقيق و تحول را سلب مي كند در ايجاد چنين نگرشي بسيار تاثير گذار است.

-افزايش سواد رسانه اي كارشناسان و بويژه دسترسي سريع، آسان و گسترده آنان به اطلاعات و اخبار سازمان از طريق فناوري هاي دانش محور و بويژه كانال هاي تخصصي و عمومي و نيز گروه هاي متبوع در شبكه هاي اجتماعي؛

- تحت تاثير قرار گرفتن از سياست هاي نوشته و نانوشته ي دولت هاي كمتر دموكرات، و غلطيدن در ورطه ي محافظه كاري، پرهيزاز اطلاع رساني شفاف و اجتناب از تعامل پويا و پاسخگويي بموقع و مسئولانه( بواسطه¬ي ترس از از دست دادن شغل و مسئوليت)؛

-پايين بودن نسبي راندمان اداري در سازمان هاي اداري كشورهاي در حال توسعه و توجيه سوء عملكرد و كم كاري كاركنان دولتي به دليل عدم تناسب داده با ستانده(كاهش پاداش و دستمزد)، و نبود رقابت و سياست هاي تشويقي و....؛

-تعلل و تاخير در اجراي مدل حكمراني دولت الكترونيك و به تبع آن تاخير در تحقق روابط عمومي الكترونيك، كه از آن به عنوان مهم ترين عامل موثر در شكل گيري نهاد تعامل گر و روابط عمومي دو سويه ي همسنگ ياد مي شود.

عوامل ساختاري، كاركردي و معرفتي توسعه نيافتگي( مطلوب) روابط عمومي
حال پس از مرور ويژگي ها و خصلت هاي مذمومي كه در طي ادوار تاريخي و قرون مختلف تحت تاثير اقليم، رخداد و حوادث تاريخي و پديده هاي فرهنگي، اجتماعي و سياسي بر روحيات و خلقيات ايرانيان مستولي و يا سايه انداخته است بهتر مي توان علل بروز و شكل گيري عوامل ساختاري، كاركردي و معرفتي توسعه نيافتگي مطلوب روابط عمومي هاي دولتي در كشور را مورد مطالعه و كنكاشي متفاوت قرار داد؛ عواملي كه بي ترديد تا اندازه اي منبعث و نشات گرفته از دروني شدن و يا نهادينه شدن برخي از اين صفات و خلقيات در كارگزاران ادارات به مثابه مهم ترين عنصر تشكيل دهنده¬ي سازمان روابط عمومي است و نيز ملهم از نوع نگرش مديران عالي و آموزه هاي فرهنگي و اجتماعي فراگرفته كارگزاران در سازمان و جوامعي است كه با اصول علمي مديريت، روانشناسي كار و مباني نظري و پذيرفته شده اين حرفه در تعارض آشكار است. در ادامه مهم ترين اين عوامل به شرح ذيل شناسايي و عنوان بندي شده است:

1. فقدان رويكرد مخاطب محوري(ترجيح منافع مديران به جاي منافع مخاطب وسازمان)؛
2. برنامه گريزي، ادعاي همه چيز داني و خود محوري مديران فاقد تخصص؛
3. ضعف مطالعات پيش بيني كننده وعدم اهتمام كافي به تجزيه و تحليل آثار پيام هاي دريافتي؛
4. تطابق دير هنگام يا نا مناسب با آموزه ها و الگوهاي توسعه¬ي علمي و جهاني؛
5. ضعف فضاي رقابتي و ترغيبي درون و برون سازماني؛
6. عدم اقبال كافي كارشناسان كارآمد به فعاليت در واحدهاي روابط عمومي؛
7. وجود روحيه تملق و چاپلوسي مديران توصيه اي و رانتي و نهادينه شدن آن در ميان كارشناسان؛
8. پايين بودن حس امنيت شغلي در مديران عالي سازمان ها؛
9. ناپايداري قواعد و الگوهاي ساختاري، و مناسبات سازماني و فرهنگي؛
10. وجود نگاه و رويكرد غير علمي به واحد ناشي از امورتبليغي و وظايف خدماتي؛
11. اسراف و تشريفات گرايي قهري و دستوري؛
12. بكارگيري مديران مجرب فاقد دانش و صلاحيت علمي و بكارگيري مديران دانش آموخته مرتبط ولي فاقد تجربه كافي؛
13. نبود تمايل مطلوب به مشاركت وبهره گيري از توان و دانش كارشناسان در راهبري؛
14. پيچيدگي ارزش شناسي تعاملات و فقدان آشنايي كافي مديران با فرهنگ سازمان؛
15. حاكم بودن مديريت بروكراتيك در روابط عمومي هاي دولتي و روزمره گي توان فرسا؛
16. عدم بكارگيري مطلوب مديران كارآمد، متخصص و تحول گرا؛
17. سياست زدگي و آلت دست شدن مديران در چالش ها و در تعامل با مطبوعات و افكار عمومي
18. ترجيح مدرك گرايي مديران عالي سازمان ها به جاي تخصص و مهارت گرايي؛
19. غفلت از جنبه هاي علمي و توليد محتوا(مستند سازي) و توانمند سازي؛
20. فرايند گريزي و ترجيح روابط كوتاه مدت به بلند مدت؛

پيشنهاد هايي براي برون رفت از توسعه نيافتگي و يا ارتقاي حرفه روابط عمومي
در خاتمه و متعاقب بيان مساله و شناسايي مهم ترين عوامل ساختاري، كاركردي، معرفتي و فرهنگي و اجتماعي توسعه نيافتگي مطلوب روابط عمومي هاي دولتي اين سئوال مطرح مي شود كه براي برون رفت و رهايي از تار و پود معضلات و چالش هاي بازدارنده ي روند توسعه روابط عمومي ها امروزه بايد به چه تدابير و راهكارهايي توسل جست؛ و به بيان ديگر، براي اصلاح و بهبود عملكرد فعاليت هاي حرفه اي در روابط عمومي هاي دولتي چه پيشنهادات قابل اجراء و سازنده اي مي توان ارائه كرد تا زمينه ي ارتقاء و بالندگي اين حرفه در عصراينترنت و گسترش جامعه¬ي شبكه اي مبتني بر اطلاعات فراهم گردد.

-بايد تدابيري انديشيد تا نگرش مديران عالي دولت نسبت به اين حرفه به طور محسوسي تغيير يابد؛

- بايد ازاستراتژيست ها و خبرگان متخصص حرفه جهت مديريت و مشاركت در شوراهاي فكري روابط عمومي ها دعوت به عمل آورد؛

- مشاركت دادن مديران روابط عمومي در بالاترين سطوح تصميم گيري در سازمان(با هدف دسترسي سريع و سهل به اطلاعات و تحقق كاركرد اطلاع يابي) به منظور ارتقاي جايگاه و نقش ايشان ضرورتي اجتناب ناپذير است؛

- عنايت ويژه به الگوي دو سويه همسنگ و گرايش به كاركرد اقناعي در تعامل با مخاطبان به جاي معطوف شدن به كاركرد خبري و اطلاع رساني، امروزه اهميت مضاعفي پيدا كرده و غفلت از آن افول جايگاه روابط عمومي را در پي خواهد داشت؛

- امروزه اهتمام به استفاده از روش هاي دقيق تحقيق، متناسب با تحولات علمي در كشور و جهان(از طريق ايجاد واحد هاي پژوهشي و مطالعات استراتژيك كارآمد) تا اندازه ي زيادي بستر توسعه ي مطلوب روابط عمومي ها را فراهم مي كند؛

-بهره گيري از تجارب حرفه اي روابط عمومي هاي كشورهاي توسعه يافته و نيز يافته هاي مطالعات علمي دانشگاهي و كاربردي كردن آنان به منظور ارتقاي كيفيت فعاليت ها بي ترديد سودمند و اثر بخش خواهد بود؛

- اتخاذ تمهيداتي موثر براي تقويت كاركرد مغفول اطلاع يابي و تحليل فرايندها با درك وضعيت موجود سازمان با نگاهي به كلان روندهاي آينده در عصر اطلاعات اهميتي مضاعف پيدا كرده و لذا بايد همواره در چشم انداز روابط عمومي ها در دستور كار قرار گيرد؛

- ايجاد نگرش نو، نوسازي و ايجاد تحول سازماني متناسب با پيشرفت ها و توسعه¬ي مفاهيم جديد(تدوين برنامه¬ي كوتاه مدت، ميان مدت و دراز مدت) بويژه در عصر پيدايش جامعه¬ي شبكه اي بسيار ضروري است؛

- ايجاد واحد تحقيق و توسعه و اطاق فكر در واحدهاي روابط عمومي و بكارگيري و دعوت از كارشناسان خبره يا برون سپاري خدماتي به بنگاه هاي كارگزار روابط عمومي از جمله رصد فعاليت ها و تجزيه و تحليل آثار پيام هاي منتشره از جمله مهم ترين تدابيري است كه بايد مد نظر مديران عالي روابط عمومي قرار گيرد؛
-بي ترديد اهتمام به طراحي و تحليل سيستمي، و بهره گيري از روش هاي خلاق در انجام بهينه اهداف و ماموريت ها گامي موثر به سوي توسعه ي مطلوب روابط عمومي هاست؛

-نوسازي نظام اداري با بهره گيري از دانش بومي و پياده سازي مدل حكمراني روابط عمومي الكترونيك و دانش محور(با هدف كاهش فساد، نفوذ تقلب، رانت خواري، كلاهبرداري و افزايش دسترسي و پاسخگويي) از جمله تدابير كارساز ديگري است كه بايد توجه ويژه اي بدان معطوف شود؛

- بازنگري در چارت سازماني با توجه به نيازهاي جديد و اولويت دهي به تحقيق و توسعه، و نيز ايجاد انگيزه در كارشناسان و شناسايي و جذب كارشناسان ماهر و مجرب با تخصص هاي مورد نياز و اهتمام به دانش و مهارت افزايي پيوسته آنان از جمله راهكارهاي موثر ديگر در ارتقاي سطح حرفه اي فعاليت هاست؛

- بي ترديد گزينش مديران از ميان افرادي با تخصص مرتبط و خلاقيت بالا، با آگاهي هاي سياسي، اجتماعي و رسانه اي از جمله مهم ترين سياست هايي است كه بايد نصب العين مديران عالي سازمان ها و دستگاه هاي دولتي قرار گيرد؛

و در نهايت با عنايت به موارد ياد شده و اهتمام ويژه به مسائل و دغدغه هاي مخاطبان درون و برون سازمان و ترجيح ارتباطات دو سويه، همسنگ و يكپارچه در جهت تحقق مدل حكمراني و روابط عمومي الكترونيك به جاي تصدي گري و اداره گري واپس گرا و سنتي مي توان در آينده اي نه چندان دور چشم اندازي از يك روابط عمومي توسعه يافته را به نظاره نشست؛ روابط عمومي كه اخلاق گرا، دانش محور و توليد كننده¬ي محتوا بوده و قادر است تا بسرعت سازمان و فعاليت هاي خود را با تحولات و دگرگوني هاي فناوري و سازماني هماهنگ سازد.

منبع مرجع: شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)