شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : نتايج يك پژوهش در باره سكوت در محيط كار
پنجشنبه، 28 اردیبهشت 1396 - 10:54 کد خبر:29576
نتايج يك پژوهش تازه نشان مي‌دهد كه "سكوت" در محيط كار مي‌تواند به عنوان بايكوت و طرد اين و آن همكار تلقي شود. به باور اين روان‌پژوهان تاثير عاطفي چنين ارزيابي‌اي در شرايط حاد به ايجاد حس حذف يا نفي‌ در فرد مي‌انجامد.

شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- نتايج يك پژوهش تازه نشان مي‌دهد كه "سكوت" در محيط كار مي‌تواند به عنوان بايكوت و طرد اين و آن همكار تلقي شود. به باور اين روان‌پژوهان تاثير عاطفي چنين ارزيابي‌اي در شرايط حاد به ايجاد حس حذف يا نفي‌ در فرد مي‌انجامد.

"سكوت علامت رضا است"؛ اين حكمت عاميانه به ويژه در فرهنگ ايراني كاربرد فراواني دارد، هرچند كه جامعه‌شناسان و روان‌كاوان چندين دهه است كه پديده‌ي سكوت را از زاويه‌هاي گوناگون مورد بررسي قرار داده‌اند و به اين نتيجه رسيده‌اند كه سكوت مي‌تواند نارضايتي عميق افراد را از روابط موجود هم نشان دهد.

سكوت كابوس‌زا
تازه‌ترين پژوهش‌هاي گروه روان‌پزشكان دانشگاه بازل (بال) سوئيس و همكاران آنان در اين چارچوب، "سكوت" را در رفتارهاي اجتماعي افراد به ويژه در محيط كار بررسي كرده‌اند و به اين نتيجه رسيده‌اند كه سكوت مي‌تواند براي كساني كه انتظار واكنش دارند، حتي كابوس‌زا باشد.

سلما رودرت و كيپلينگ ويليامز، مديران اين پژوهش كه نتايج بررسي خود را در مجله‌ي تخصصي "شخصيت و روانشناسي اجتماعي" منتشر كرده‌اند مي‌گويند: "سكوت" در محيط كار مي‌تواند به عنوان بايكوت و طرد اين يا آن همكار تلقي شود. به باور اين روان‌پژوهان تاثير عاطفي اين تلقي بر شخص ويران‌كننده است و مي‌تواند در شرايط حاد به ايجاد حس حذف يا نفي‌ در آن همكار بيانجامد.

در گزارش سلما رودرت و كيپلينگ ويليامز در اين رابطه آمده است: «حتي ابراز يك دليل بي‌ پروپايه و غيرمنطقي، مي‌تواند از احساس رنجش فرد بكاهد.» اين كارشناسان توصيه مي‌كنند: «حتي واكنش منفي از عدم واكنش بهتر است".

ضرورت تعلق به جمع در تاريخ تكامل بشر
گروه پژوهش دانشگاه بازل، براي توضيح نتايج بررسي خود به تاريخ تكامل بشر استناد مي‌كند و مي‌نويسد اين پديده در ادوار گوناگون هم وجود داشته و انسان‌هايي كه از جوامع روستايي يا گروه شكار طرد مي‌شدند، خود را در معرض خطرات بي‌شمار مي‌ديدند.

به باور پژوهشگران، نياز عميق انسان كنوني به تعلق‌داشتن به جمع يا اين و آن جامعه، از همين "ميراث تكاملي" سرچشمه مي‌گيرد كه به نياز درك شدن، مورد پذيرش قرار گرفتن و به رسميت شناخته شدن مي‌انجامد.

نياز "مشاركت در بازي"
در گزارش يادشده هم‌چنين آمده است كه انسان به‌طوركلي نسبت به رفتارهاي اجتماعي پيرامون خود حساسيت زيادي نشان مي‌دهد و حس طرد و حذف شدن، بر اين حساسيت‌ها مي‌افزايد. در اين شرايط كوچك‌ترين نشانه‌ي مثبت يا منفي بر روحيه و علاقه‌ي فرد "طردشده" و همكاري‌هاي آتي او تاثير مي‌گذارد.

سلما رودرت و كيپلينگ ويليامز در مقاله‌ي خود مي‌نويسند كه نشان‌دادن واكنش‌ها و برخوردهاي مثبت جمع، در ترميم روحيه و كاهش رنجش فردي كه خود را "حذف شده" احساس كرده، بي‌تاثير نيست.

اين پژوهش‌گران براي اثبات ادعاي خود، نمونه‌ي بازي "پرتاب توپ" را شرح داده‌اند. در اين مثال يكي از بازي‌كنان گروهي سه نفره، هنگام بازي "حذف" مي‌شود و كسي به‌طرف او توپي پرتاب نمي‌كند. اين "توپ بازي" ۴ بار تكرار مي‌شود و فرد مزبور هم دو يا سه بار فرصت شركت در بازي را پيدا مي‌كند. همين امر رنجش و كدورت او نسبت به ديگران را از ميان برمي‌دارد.

ناديده‌گرفته‌شدن: بدترين واكنش
در آزمايش ديگر، چند نفر براي اجاره‌ي خانه به صاحبان‌ آن‌ مراجعه مي‌كنند و جواب رد مي‌گيرند. اين امر در نظر اغلب داوطلباني كه موجرها براي رد تقاضايشان دليلي ارايه نداده‌اند، بسيار "دردناك" جلوه كرده است. بعضي گفتند كه چون موجران با گرمي و مهرباني با آنان رفتار كردند، چندان از بابت رد تقاضا ناراحت نشدند. اغلب داوطلبان حتي پاسخ‌هاي مدلل منفي را بر جواب‌هايي كه اصلا دليلي براي رد تقاضاي آنان ذكر نشده، ترجيح داده‌اند و گفته‌اند پاسخ‌هايي مثل "چون شما آدم بي‌ملاحظه‌اي هستيد، به شما اتاق اجاره نمي‌دهيم" برايشان كمتر آزاردهنده بوده است.

گروه پژوهش دانشگاه بازل در پايان گزارش خود مي‌نويسد: حرف آخر در محيط كار در عمل برقرار كردن ارتباط، واكنش‌ نشان دادن و برخورد كردن حتي به‌صورت منفي، بهتر از ناديده‌گرفته‌شدن است.