شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)، اين يك حس دروني يا تصور شخصي نيست: تحليل جديدي از پوشش رسانهاي در مورد مديران عامل نشان داده رفتار رسانهاي با مديران زن، نسبت به همتايان مرد آنها كاملا متفاوت است. طبق تحقيقي كه توسط بنياد راكفلر (Rockefeller Foundation) منتشر شده و پوشش خبري 20 مدير مرد و زن را بررسي كرده، همانطور كه هر كسي ممكن است انتظار داشته باشد، زندگي شخصي و خانوادگي مديران زن معمولا بيشتر موضوع اخبار قرار ميگيرد. موضوع جالبتر آن است كه نويسندگان اين تحقيق حتي به يك مقاله كه به زندگي شخصي مديران مرد پرداخته باشد، برنخوردهاند.
اما مساله مهمتر اين است كه مديران عامل زن وقتي با مشكلاتي در شركتهاي خود مواجه ميشوند، بيشتر مورد سرزنش قرار ميگيرند. تحليل بنياد راكفلر نشان ميدهد وقتي شركتي كه مدير آن يك زن است وارد بحران ميشود، 80 درصد محافل خبري كه به اين موضوع ميپردازند، مديرعامل را منبع مشكل ميدانند؛ اما وقتي مدير شركتي مرد باشد و آن شركت وارد بحران شود، اخبار 31 درصد اوقات مدير را مقصر ميدانند. جوديت رادين، رئيس بنياد راكفلر، معتقد است اين اختلاف بسيار زياد است. او ميگويد: «در ميان رسانهها، هنگام پرداختن به اخبار مربوط به مديران عامل زن، سوگيري ناخودآگاهي وجود دارد.»
اين سوگيري، بهخصوص در مواردي كه زنان بار زيادي از سرزنشها را به خاطر وجود يك مشكل كه ممكن است ناشي از رهبري او باشد يا نباشد تحمل ميكنند، به موانعي كه رهبران زن بايد برطرف كنند تا در سطوح ارشد به موفقيت برسند، نگاهي ناراحتكننده ارائه ميكند. بررسي راكفلر مشخص نكرده چرا زنان اغلب به خاطر مشكلات شركتهايشان مورد سرزنش قرار ميگيرند؛ اما بخشي از اين مشكل به اين موضوع برميگردد كه مديرعامل بودن يك زن هنوز براي خيلي از افراد غيرطبيعي است.
در ميان شركتهاي ليست Fortune 500 تنها 22 زن مديرعامل هستند، يعني 4/ 4 درصد. رادين ميگويد: «شايد اين حس كلي وجود دارد كه زنان به اندازه كافي صلاحيت مديرعاملشدن را ندارند، بنابراين وقتي اشكالي پيش ميآيد، ابهام يا نبود تحليلهاي كافي در رسانهها در مورد قدرت و قابليت زنان، باعث ميشود سريعا آنها را به خاطر زن بودنشان ملامت كنند.» همچنين تحقيقات ديگري نشان ميدهد احتمال استخدام و سپس اخراج زنان در شرايط بحران شركتها بيشتر است كه اين موضوع درصد مسووليت زنان در شرايط بحراني را بالا ميبرد. ياهو بعد از چند سال كشمكش براي سازگاري خود با تحولات اينترنت، ماريسا مير را استخدام كرد و او اغلب به خاطر شكستها و مشكلات فزاينده اين شركت مورد سرزنش قرار ميگيرد. مير اخيرا در مصاحبه با روزنامه فايننشال تايمز نسبت به سوگيريهاي پوششهاي رسانهاي اعتراض كرده است. او گفته: «من تلاش كردهام هيچ گونه نگاه جنسيتي نداشته باشم و معتقدم تكنولوژي يك حوزه خنثي از نظر جنسيتي است. اما فكر ميكنم گزارشهاي خبري همه مبناي جنسيتي دارند. همه ما مطالبي را ديدهايم كه فقط زنان را سرزنش ميكنند؛ مثل مطالبي كه تنها بر ظاهر زنان متمركزند. من فكر ميكنم همه زنان از اين موضوع آگاهند و انتظار داشتم در سالهاي اخير اينگونه مقالات كمتر شوند.»
مير را با تيم آرمسترانگ مقايسه كنيد كه با هدايت شركت بحرانزده AOL در مسير تملك از سوي شركت ورايزون (Verizon)، به موفقيت رسيد. ياهو نيز در چنين فرآيندي به سر ميبرد و قرار است تحت تملك ورايزون قرار گيرد. تحقيق راكفلر بيش از 100 مقاله از 37 خروجي خبري مختلف را كه در مورد 20 مديرعامل زن و مرد در شركتهاي بزرگ تكنولوژي نوشته شده بودند، مرور كرده است. محققان مقالهها را در چهار گروه دستهبندي كردند: مقالههايي در مورد شركتهاي بحرانزده، در مورد مديران تازه استخدام شده، مديران اخراج شده يا مستعفي و در مورد مديراني كه بازنشسته شدهاند.
مقالاتي كه در مورد مديران زن نوشته شده بودند، 49 درصد مواقع بحث جنسيت را مطرح كردند، درحاليكه مقالات در مورد مديران عامل مرد، تنها 4 درصد به بحث جنسيت پرداختهاند. به عبارت ديگر، اگر در مقالهاي در مورد «يك مديرعامل» صحبت ميشود، در واقع منظور نويسنده يك مرد است. اگر مديرعاملي زن باشد، نويسنده در مقاله حتما اين مساله را مورد تاكيد قرار ميدهد. اين موضوع حيرتانگيز نيست؛ چون سوگيري ناخودآگاهي وجود دارد كه يك مرد را در كنار كلمه مديرعامل قرار ميدهد. درست همانطور كه وقتي از يك پرستار يا مربي مهد كودك صحبت ميشود، ذهن يك زن را تصور ميكند.
البته نويسندگان و خبرنگاران زن بهطور ويژهاي در مورد مديران عامل زن مطلب مينويسند؛ اما اين موضوع باعث نميشود سوگيريها در پوششهاي خبري كم شود. در واقع، طبق تحقيق صورت گرفته، زنان بيشتر در مورد زندگي شخصي يك مديرعامل زن مطلب مينويسند. بيست درصد مقالاتي كه در مورد مديران زن توسط نويسندگان زن نگاشته ميشود، به زندگي شخصي آنها اشاره ميكند؛ درحاليكه وقتي مردان در مورد مديران زن مطلب مينويسند، تنها 5 درصد مواقع به زندگي شخصي آنها ميپردازند. اين نوع پوشش خبري در ظاهر ممكن است اشكالي نداشته باشد. حتي ميتوان گفت براي مخاطب، دانستن اينكه مدير يك شركت معروف چگونه كار و خانواده خود را مديريت ميكند و چه نوع كفشي ميپوشد، جالبتر باشد. اما اين باعث ميشود تفاوتهاي مديران مرد و زن به شكلي جلوه داده شود كه هيچ ربطي به مهارتهاي رهبري آنها ندارد.
داستانهاي پر زرق و برق در مورد اينكه فلان مدير زن چگونه «همه اين كارها را انجام ميدهد» سوگيريهاي ذهني مخاطب را در مورد زن بودن و مرد بودن مديران تقويت ميكند. نظرات در مورد اينكه يك مديرعامل ايدهآل چه شكلي است و اينكه يك مدير زن چه قابليتهايي را بايد به نمايش بگذارد، بر هر چيزي از مصاحبه شغلي گرفته تا توصيهنامه، استخدام، ارتقا، ارزيابي عملكرد و البته پوششهاي رسانهاي تاثيرگذار است. سوگيريهاي جنسيتي در مديريت موضوع تازهاي نيست. تلاش براي مقابله با آن به كمك هياتمديره شركتها، سرمايهگذاران سازماني، خود شركتها و البته رسانهها نياز دارد.
منبع: روزنامه دنياي اقتصاد - شماره 3916