شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)-|| او در برنامهاش به بينندگان مشاوره مالي ارائه ميدهد، سخنرانيهاي شورانگيز و تحريككننده برگزار ميكند و نسخههاي رايگان از آخرين كتابش درباره كنترل زندگي مالي را در اختيار همه قرار ميدهد و حتي دست آخر از همين راه پول درميآورد.
اما ممكن است شما از كساني باشيد كه به اندازه سوز محبوبيت و شهرت نداريد. شايد جذابيت يك برنامه تلويزيوني را درك نكنيد. در اين برنامه مردم با او تماس ميگيرند و تقاضاي مشاوره دارند. آنها ميپرسند كه آيا توانايي مالي براي خريد فلان ماشين را دارند يا خير، يا آيا با فلان حساب مالي ميتوانند اين تابستان به مسافرت بروند يا خير.
شايد براي شما معنايي نداشته باشد كه چرا او (1) شش راه مستقيم براي مديريت زندگي مالي را نوشته است، (2) از سوي پيبياس به عنوان كسي شناخته ميشود كه بيشترين كمكها را به صندوق پشتوانه مالي تقديم كرده است، (3) ميهمان هميشگي برنامه محبوب اوپرا است، (4) تاكنون دو بار جايزه مهم امي را به خود اختصاص داده است، (5) تاكنون شش بار برنده جايزه گراسي آلن شده است، (6) توسط مجله فوربس به عنوان يكي از بانفوذترين زنان عرصه رسانه شناخته شده است، (7) توسط روزنامه تايمز به عنوان يكي از تاثيرگذارترين اشخاص جهان انتخاب شده است.
اجازه بدهيد كمي درباره جاذبه اقتصادي و سياسي او صحبت كنيم. اهميت او درست پس از برنامهاش در سيانبيسي براي من روشن شد. راستاش من تقريبا هر روز بايد به مسائل اقتصادي، اشخاص و حواشياش بپردازم. بايد با مديران مالي مصاحبه كنم و حرفهايشان درباره سهام و اوراق را بشنوم. آنها به نظريههاي مالي خودشان در زمينه سرمايهگذاريهاي خرد و كلان علاقه زيادي دارند. آنها دوست دارند نشان دهند كه همواره موفق بودهاند و نظريههايشان با شكست مواجه نشده است. در واقع، اين مديران سعي ميكنند تا شما را با دروغها و سفسطههاي عجيب و غريب درباره سرمايهگذاريهاي مالي تحت تاثير قرار دهند.
در واقع، آنها زياد حرف ميزنند. يك طرف تمام اين بحثها مديران مالي نشستهاند و يك طرف ديگرش سوز اورمن تك و تنها ايستاده است. جذبه سوز اورمن خيلي ساده است: سوز اورمن ربطي به والاستريت ندارد! سوز اورمن وال استريت نيست! او به وال استريت به عنوان يك «پاسخ» به مشكلات نگاه نميكند.
به اعتقاد اورمن، وال استريت يك «مساله» است. او ميگويد كه نبايد شاديمان را در دستان كساني ببينيم كه نميتوان به آنها اعتماد كرد. اما او فعالان والاستريت را به خوبي ميشناسد؛ چراكه هم به عنوان دلال سهام شركتها فعاليت كرده است و هم به عنوان يك مشاور مالي در مورد سهام و نكتههاي حساساش. او همه چيز را در مورد وال استريت و سهام ميداند، چون هر بار كه در برنامه تلويزيونياش ظاهر ميشود به ما ميگويد: خوب دقت كنيد! مراقب باشيد!
در واقع او سالهاي سال تنها صدايي بود كه به همگان گفت به دلالهاي سهام و مديران مالي اعتماد نكنيد؛ زيرا منافع آنها هيچ ربطي به منافع شما ندارند. سوز ميگويد: «البته مردم حتي نميدانند با پول خودشان چه بايد بكنند. شايد فروشندگان خوبي باشند، اما چيزي از سرمايهگذاري سرشان نميشود. آنها چيزي بيشتر از مشتي عروسك خيمهشببازي در دستان دلالهاي همهكاره نيستند.» شايد بگوييد او كه خودش دلال بوده است، پس چرا با دلالها اينقدر بد است. اين حرف شما درست است، چراكه حضور در عرصه دلالي و فعاليت در اين عرصه خيلي زود باعث شد كه او دلالي را كنار بگذارد.
او در اين مورد خاطراتي را به ياد ميآورد و ميگويد: «سال 1983 بود. آن دوره نزديك به سه سال براي مريل لينچ كار كردم. ميليونها ميليون دلار از مقرري سالانه شركت بالدوين يونايتد را فروختم.
فكر ميكنم اين بزرگترين كاري بود كه تاكنون در عرصه اقتصادي ديدهام.» اما روزنامههاي اقتصادي آن زمان اطلاعاتي كسب كردند و از مشكل مالي بالدوين يونايتد نوشتند. سوز ميگويد كه سهام از 62 دلار به 2 دلار سقوط كرده بود.
به محض اينكه سهام سقوط ميكند، او به دفتر مدير فروش ميرود و نيازها دغدغههايش را مطرح ميكند. مدير فروش به او ميگويد: «اوه! سوز! خواهش ميكنم اين كار را با ما نكن!» بالدوين يونايتد به دردسر عجيبي افتاده بود.
همه مشتريان سوز اورمن در حال از دست دادن پولهايشان بودند. او ميگويد: «اين اتفاق باعث اخراج من شد زيرا آنها به من دروغ گفته بودند! مطمئن شدم كه تقريبا همه مشتريان عليه بنگاههاي دلالي دست به شكايت زدند. خبر خوب اين بود كه شكايتشان به نتيجه رسيد و مردم نيز به پولهاي بربادرفتهشان رسيدند.»
سوز از اين داستان لذت ميبرد. او دوست دارد براي مردم معمولي بجنگد و حقشان را از بنگاههاي دروغين بگيرد. او وقتي ميخواهد به شما مشاوره مالي بدهد، از جدولها، نقشهها، مفاهيم و حرفهاي پيچيده استفاده نميكند. او نميخواهد شما را فريب بدهد. وقتي از او مشاوره ميخواهيد برايتان تله نميگذارد تا شما را به خودش جذب كند و پولي به جيب بزند. او واقعا ميخواهد به شما ياد بدهد كه چطور بايد سرمايهگذاري كنيد. راهنماييها و مشاورههاي او سرراست و سادهاند. شعار هميشگي او را همه به ياد دارند: «اول مردم، بعد پول». او به خوبي ميداند كه جهان پر از نمونههاي مشابه با والاستريت است.
او ميداند كه آنها فقط به دنبال پول هستند و شعارشان بايد چنين چيزي باشد: «اول پول، بعد پول». در واقع، سوز اورمن ميخواهد به شما ياد بدهد كه در آينده ديگر به سراغش نياييد. او دوست دارد كه پس از يك بار مراجعه بتوانيد در آينده خودتان بهترين تصميم را در مورد سرمايهگذاريهاي ماليتان بگيريد.
جالب است كه او در سال 2009 كتابش «زنان و پول» را به مدت 33 ساعت به صورت رايگان براي دانلود در وبسايت برنامه تلويزيوني اوپراه قرار داد. در همين مدت كوتاه، بيش از 5/1 ميليون نسخه از اين كتاب دانلود شد.
بزرگترين اشتباه سوز اورمن به زبان خودش
بزرگترين اشتباه من بهترين اشتباه من نيز به حساب ميآيد. زماني در شركت پرودنشال كار ميكردم. آنجا زني بود كه به عنوان مشاور يا حتي رايزن مالي كار ميكرد. اما او نميتوانست درست و حسابي از پس كارش بربيايد. من آنجا نايبرييس سرمايهگذاري بودم. مدير گروه نزد من آمد و گفت: «سوز! آيا ميتواني اين خانم را به عنوان دستيار خودت قبول كني؟ شايد بتواند كاري براي تو انجام دهد و ما مجبور به اخراجش نشويم.» و من گفتم «قبول»، زيرا حجم زيادي كار روي سرم ريخته بود و خيلي زياد به كمك نياز داشتم. با اينكه از اين خانم خوشم نميآمد اما قبول كردم. بعدا هم اصلا از او خوشم نيامد. اما به احساسم گوش ندادم. به خودم گفتم كه به عنوان يك زن بايد به يك زن ديگر كمك كنم.
كمي بعد تصميم به ترك شركت گرفتم و خواستم براي خودم كسب و كاري راه بيندازم. چراكه بايد 60 درصد از همه كارمزدهايم را به آنها ميدادم. من همه كار را ميكردم اما پول را شركت به جيب ميزد. اين وضعيت قابل تحمل نبود. پس مكان مورد نظر را پيدا كردم. آنجا را خوب رنگآميزي و طراحي كردم.
كمكم داشتم پرودنشال را ترك ميكردم. اعصاب آن را نداشتم كه دوباره اين خانم را از نزديك ببينم. نه به او اعتماد داشتم و نه از او خوشم ميآمد. اما شجاعت آن را نداشتم كه به او بگويم «نه خانم، ما ديگر با هم كار نميكنيم». پس نتوانستم و به اجبار او را با خودم آوردم.
قرار بر اين بود كه 80 درصد از كارمزد به من و 20 درصد از كارمزد به اين خانم تعلق بگيرد. ما مشتريهاي زيادي داشتيم. مشتريها به اتاق من ميآمدند. به آنها ميگفتم كه چه بايد بكنند. سپس به اتاق او ميرفتند، قراردادها را امضا و سپس سرمايهگذاري ميكردند. اما چه اتفاقي افتاد؟ او همه پروندههاي مالي را از بين برد و كل كارمزدها را به حساب مالي خودش روانه كرد. شبي كه او وارد شركت شد، دست به دزدي همه پروندههاي مشتريان شركت زد.
او حتي با برخي از بنگاههاي مالي تماس گرفت و گفت كه مشتريان آنها كارمزدشان را بايد به او بپردازند و نه به شركت ما! من ديگر نميتوانستم هيچ كاري انجام دهم زيرا نام او زير همه قراردادها موجود بود. او هر كاري كه ميتوانست براي سرقت از شركت نوپاي من انجام داد.
گفته بودم كه بزرگترين اشتباه من همان بهترين اشتباه من است. ياد گرفتم كه ديگر به هيچ كسي مگر خودم اطمينان نكنم. ياد گرفتم كه بايد به خودم بيش از همه اطمينان كنم. حس ميكردم كه او دردساز خواهد شد. اما متاسفانه اشتباه كردم، و به او اطمينان كردم حتي اكنون كه به اين اشتباه فكر ميكنم تمام موهاي تنم سيخ ميشوند.
واقعا شوكهكننده است. پس اجازه بدهيد درس بزرگ اين اتفاق را بازگو كنم: اگر كسي به زندگيام وارد شود و حس خوبي نسبت به او نداشته باشم، در كمتر از دو ثانيه از اتاق بيرونش خواهم كرد. به خودتان بيش از هر كسي اطمينان كنيد.
درباره سوز اورمن
روزنامه معتبر يو اس اي تودي دو جمله به يادماندني درباره سوز اورمن نوشته است: «يك نيروي بسيار مهم در جهان مالي كه به همگان كمك ميكند» و «يك زن مشاور كه به اندازه يك نيروگاه بزرگ ميتواند قدرت داشته باشد». او تاكنون دوبار برنده جايزه «امي» شده است. روزنامه نيويورك تايمز از او به عنوان يكي از بهترين مولفان اقتصادي نام ميبرد. او يكي از ستوننويسهاي دائمي اين روزنامه است. سوز اورمن نويسنده، تهيهكننده، مجري، سخنگو و شالوده اصلي يكي از جذابترين برنامههاي تلويزيوني درباره جهان امروز و مسائل اقتصادي آن است. در واقع، همگان از او به عنوان مطرحترين و شناختهشدهترين متخصص امور مالي نام ميبرند.
او يكي از ويراستارهاي اصلي مجلههاي اوپراه و كاستكو كانكشن است. برنامه ويژه سوز اورمن شبهاي هر يكشنبه در سيانبيسي روي آنتن ميرود. او در سال 2008 و 2009 از سوي بسياري از موسسات، روزنامهها، مجلات، متخصصان و بنگاههاي مالي به عنوان يكي از تاثيرگذارترين و مهمترين زنان جهان شناخته شد. او متولد شيكاگو است و با مدرك ليسانس در رشته كار اجتماعي از دانشگاه ايلينويز فارغالتحصيل شده است. بد نيست بدانيد كه او تا 30 سالگي با ماهي 400 دلار حقوق در حوزه خدماتي فعال بود.
منبع: كتاب «برترين رهبران كسبوكار در جهان»