شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)، شركتهاي خانوادگي حداقل يك مزيت جدانشدني دارند: افرادي كه در يك كسبوكار رشد ميكنند و نفس ميكشند ممكن است روزي با عمق دانش و تعهد به نقشهاي مديريتي پابگذارند. نقشهايي كه وارد شدن به آن از هر روش ديگر دشوار است.اما اين به آن معنا نيست كه هدايت يك كسبوكار خانوادگي خالي از هرگونه دردسر است. در حقيقت، پتانسيل استرس در اينگونه كسبوكارها ميتواند بزرگ باشد.همه رهبران سازماني با كشمكش و درگيري مواجهند؛ اما وقتي حرف شما و مادر، پدر يا مثلا برادرزنتان به ميان ميآيد، موضوع كشمكش اندكي متفاوت ميشود. با وجود تاريخ، پيچيدگي و صميميت روابط خانوادگي، نزاع در كسبوكار بهطور خاص ميتواند حتي بيشتر باشد. با اين تصور، براي رهبران سازماني فعلي و جانشينان آنها، پرورش هوش اجتماعي و احساسي در خودشان و در سازمانشان بسيار مهم است. هوش اجتماعي- هيجاني معمولا به چهار قابليت كليدي بازميگردد: خودآگاهي، خودمديريتي، آگاهي اجتماعي و مديريت روابط.به اين دليل كه آنها نميتوانند كار، خانواده و روابط شخصي را تفكيك كنند، يك مهارت احساسي منحصربهفرد وجود دارد كه رهبران بنگاههاي خانوادگي به آن نياز دارند. تمركز بر اين شايستگيها ميتواند در ايجاد مهارت احساسي مورد نياز رهبران سازماني كمك شاياني كند.مديراني كه هوش اجتماعي - هيجاني بالايي دارند، با آمادگي بيشتري نسبت به ديگران به رفع ضعفهاي گروهي و سازماني خواهند پرداخت.
خودآگاهي
يكي از مزاياي يك كسبوكار خانوادگي اين است كه جانشينان آن تجربه بسياري از كسبوكار، پيش از ايفاي يك نقش خاص دارند. اين امر به آنها تلقين ميشود و آنها درك دقيقي از آن پيدا ميكنند. اما جانشينان با فشار انتظارات رو به افزايش يا مقايسه شدن با نسلهاي قبلي نيز مواجهند. در يك كسبوكار خانوادگي، زماني كه شما به اطراف خود نگاه ميكنيد، تنها قابي روي ديوار را نميبينيد بلكه تصوير پدربزرگتان را مشاهده ميكنيد. زندگي با اين احساس كه يك ميراث خانوادگي در خطر است، هميشه آسان نيست.كليد هدايت اين فشارها خودآگاهي است. رهبران جديد خانوادگي بايد در ابتدا نقاط قوت و علائق خود را بشناسند و دريابند كه چگونه از اين ابزارها براي همكاري در بنگاه اقتصادي استفاده كنند. چه سبك رهبري سازماني آنها نسبت به نسل پيشين متفاوت باشد، چه نباشد، تاكيد بر اين نكته كه ارزشهاي اصلي شركت و فرهنگ آن باثبات خواهد ماند، بسيار مهم است.رهبران خانوادگي بايد خودآگاهي را بر مبناي درك و آگاهي سايرين ايجاد كنند. اين به معناي داشتن مكالمات آزاد و صادقانه در مورد عملكرد است. اعضاي خانواده بهصورت آشكار بازخورد مورد نياز را بروز نميدهند. گاهي حتي اگر سيستمهاي ارزيابي عملكرد بزرگ و بجا وجود داشته باشند، اعضاي خانواده گاهي از ابراز احساسات منفي مستثني هستند. در اين مورد، استفاده از ابزار ارزيابي 360 ميتواند بسيار موثر باشد. ترفند اين ابزار با بازخورد تنها جستوجوي آن نيست، بلكه دريافت آن به صورت دقيق و واكنش به آن است. رهبران خانوادگي بهطور خاص بايد خيال ديگران را از ايجاد بازخورد راحت كنند. دريافت بازخورد با بيطرفي در محيطي كه ديگران احساس امنيت كنند، بسيار ضروري و مهم است. اين امر به رهبران خانوادگي اجازه ميدهد تا چشماندازي اتخاذ كنند و تصميم بگيرند تا چگونه به بهترين شكل آن را بپذيرند.
خودمديريتي
در يك كسبوكار خانوادگي، زمينههاي احساسي بيشتري وجود دارد. اين زمينهها ممكن است منجر به ايجاد موقعيتهايي شود كه در نقش شما به عنوان عضو خانواده، ذينفع و رهبر عملياتي اصطكاك ايجاد كند. اين امر به شما هشدار ميدهد كه نقاطي وجود دارند كه بايد با احتياط قدم به آنها بگذاريد و نيات خود را پيشتر سازماندهي كنيد. پتانسيل درگيري در يك كسبوكار خانوادگي موجب ميشود تا شناخت، برنامهريزي و محدودسازي احساسات منفي براي رهبران سازماني مهم و ضروري شود.
آگاهي اجتماعي و مديريت روابط: اهميت همدلي
بخش بزرگي از هوش اجتماعي و هيجاني توانايي مديريت روابط بر مبناي دركي از احساسات ديگران است. براي رهبران بنگاههاي خانوادگي، همدلي مهم و ضروري است گرچه اغلب دستكم گرفته ميشود.در يك بنگاه خانوادگي، جايي كه ذينفعان وارد يك سيكل به هم متصل ميشوند (مالكيت، كسبوكار عملياتي و خود خانواده) درك چشمانداز هر ذينفع بسيار چالشبرانگيز خواهد بود. براي مثال، ممكن است نسل جديدي از رهبران سازماني با نسل پيشين كه با سنتها يا روشهاي خاص هدايت كسبوكار پيش رفته است، اختلاف داشته باشند.عادات بسيار صريحتر نيز وجود دارند كه رهبران خانوادگي ميتوانند براي تقويت همدلي خود شكل دهند. آنها ميتوانند از بررسيهاي تعديلپذير (براي مثال «در مورد آن بيشتر به من بگوييد» يا « براي درك آن بيشتر به من كمك كنيد») استفاده كنند تا اطمينان يابند ديدگاه فرد موردنظر را بهطور كامل درك ميكنند. شايد از همه مهمتر صرف زمان براي توجه به انگيزههاي فرد ديگر و فرض نيت مثبت است. «از خودتان بپرسيد: چرا يك فرد منطقي و معقول به اين شيوه رفتار ميكند؟ ممكن است آنها چه داستاني در مورد من بگويند؟ تا چه اندازه ممكن است نيت آنها از تاثير آنها متفاوت باشد؟ گرچه ممكن است اين يك چالش باشد، پرورش هوش اجتماعي و احساسي براي خانواده و كسبوكار در بلندمدت نتيجه خواهد داد. خبر خوب اين است كه: رهبران خانواده فرصت شكلدهي به محيط احساسي و اجتماعي فرزندانشان را دارند. در اين موارد، شما تنها در حال بزرگ كردن فرزندانتان نيستيد؛ بلكه فرصتي براي تاثير بر رهبران و صاحبان بالقوه شركتتان داريد. زماني كه اهميت هوش هيجاني را دريابيد، ميتوانيد در تمام مدت آن را تشويق كرده و منجر به رشد آن شويد.
منبع: روزنامه دنياي اقتصاد – شماره 3744