شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : براي استاد حسين قندي كه تير زندگيش رعايت اخلاق حرفه اي بود
شنبه، 5 اردیبهشت 1394 - 01:24 کد خبر:16463
وقتي تاول جنگ بر تن هيروشيما نشست، هزاران شمع خاموش شد. دخترك هشت ساله اي، در پرتو شمعي نيمه جان با كاغذهاي رنگين قوهايي مي ساخت تا زخم هايش، شايد، التيامي يابد. دخترك وقتي يك هزار و سيصدمين قوي كاغذي را ساخت، خود زخمي شد بر چهره تاريخ.

4 Ways to Go Beyond the Press Release in a Post Panda World image panda bear 1113tm pic 106 300x199


شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)، محمد دشتي- چند سالي بود كه مي دانستيم حسين قندي مرد خوش قد و بالاي سبزواري دچار بيماري است و كمتر مي تواند تيتر بزند. آخرين باري كه در سال 1391 آمد و ايستاد و جايزه يك عمر فعاليت حرفه اي اش را در مجتمع باغ زبيا گرفت، بايد مي دانستيم كه او هم در كنار زنده ياد استاد امير حسين فردي و روانشاد پروفسور معتمد نژاد، به زودي به باغ بهشت سفر خواهد كرد. حتما نبايد روزنامه نگار باشي كه حسين قندي را بشناسي! تقريبا همه كساني كه در حوزه روابط عمومي كار مي كنند و رسانه يكي از دلمشغولي هاي آنان است، حتما با نام استاد حسين قندي آشنا هستند و هر گاه صحبت از تيتر و خبر و گزارش مي شود، او را به ياد مي آورند.


در شامگاه چهارشنبه 27 بهمن ماه 1391 علاوه بر زنده ياد استاد حسن قندي، روانشاد استاد امير حسين فردي در كنار استاد جلال رفيع به عنوان پيش نگاران مطبوعات ايران معرفي و از خدمات آنان براي يك عمر كار حرفه اي در اين حوزه تقدير شد.


آن روز، استاد بزرگ حوزه ارتباطات و رسانه، پروفسور كاظم معتمد نژاد هم حضور داشت و بزرگاني ديگر مانند استاد مهدي محسنيان راد و پروفسور يحيي كمالي پور نيز در آن جمع شرف حضور داشتند.


متاسفانه دو تن از عزيزاني كه آن روز به عنوان پيش نگاران عرصه مطبوعات ايران معرفي و تقدير شدند، يعني زنده ياد امير حسين فردي( از بنيانگذاران هنر و انديشه پس از انقلاب اسلامي) و روانشاد حسين قندي به عنوان روزنامه نگاري خلاق و با اخلاق از ميان ما رخت بر بسته اند و تنها استاد جلال رفيع كه خدمات زيادي به مطبوعات اين كشور كرده است در ميان ما باقي مانده است كه اميدوارم عمرش دراز و هميشه به سلامت باشد. به اضافه اين كه مرحوم پروفسور معتمدنژاد هم در همين مدت، به سوي ديار باقي شتافتند و همه شاگردان خود را عزادار و غصه دار كردند.


همانطور كه اشاره شد، حسين قندي به عنوان استاد روزنامه نگاري و گزارش نويسي در ميان جمع زيادي از اهالي خبر، رسانه، ارتباطات و روابط عمومي محبوب بود و عليرغم سخت گيري هاي كه در كار حرفه اي خودش داشت، با اخلاق نيكو و روي خوش از محبويبت زيادي در بين شاگردان و دوستدارانش برخوردار بود.


در آن شب بياد ماندني كه مراسم مربوط به جشن پيش نگاران مطبوعات ايران با يك ساعت و نيم تاخير شروع شد و تا حدود ساعت يك بامداد طول كشيد بجز وزراي فرهنگ وارشاداسلامي و صنعت؛ معدن و تجارت چهره هاي برجسته اي از اهالي مطبوعات، ارتباطات و روابط عمومي و از جمله سيد محمود دعايي، مصطفي آجرلو، يونس شكر خواه، حسينعلي افخمي، سيد فريد قاسمي، علي دهباشي و علي اكبر اشعري حضور داشتند كه اين تركيب متنوع از انديشمندان حوزه هاي مختلف هم نشان از وسعت دايره علاقه مندان به بزرگاني چون قندي، فردي و رفيع داشت.


در آن مراسم، مردشيك پوش سبزواري با كت و شلوار قهوه اي و پيراهن كرم، ساعت طلايي و سر و صورت هميشه مصفا وشاداب خود در كنار بقيه ميهمان ها و در حالي كه لبخند از چهره اش دور نمي شد، حضور داشت. يكي از شاخصه هاي اخلاقي و پسنديده حسين قندي استاد رشته علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبايي و مدرس روزنامه نگاري كه در رشته كارشناسي ارشد مديريت بين الملل از امريكا فارغ التحصيل شده بود، پايبندي او به اخلاق حرفه اي در كار رزونامه نگاري بود. شايد ويژه ترين مهارت حسين قندي را انتخاب تيترهاي مناسب براي مطالب مطبوعاتي بدانند، اما او ويژگي مهمتري هم داشت كه همان اخلاق نيكو و سرشت مهربان و رفتار از سر بزرگواري او نسبت به همه اطرافيان بود كه هميشه به عنوان تيتر اصلي زندگيش باقي ماند.


يكي ديگر از يادگارهاي حرفه اي او كه در حوزه كار روابط عمومي هم خيلي به كار نويسندگان اين حوزه آمده است و در زمينه روزنامه نگاري هم مفيد و موثر واقع شده است، طرح مبحث تخيل در روزنامه نگاري بود. وي در مقدمه كتاب تخيل در روزنامه نگاري كه در سال 1387 توسط دفتر مطالعات و توسعه رسانه ها به چاپ رسيده است، مي نويسد: . . . تخيل در رزونامه نگاري اساس خلقت روزنامه نگاري در جهان و خلاقيت در آن است. استاد مهربان عرصه خبر و زوزنامه نگاري اين اثر ارزشمند را به پاس فداكاري هاي همسرش، به وي هديه كرده است.


او در فصلي زيبا از همين كتاب و در گزارشي كه از سفرش به ژاپن نوشته است، با ميان تيتري با عنوان: هيروشيما، شهر قوهاي كاغذي رنگين مي نويسد:
وقتي تاول جنگ بر تن هيروشيما نشست، هزاران شمع خاموش شد. دخترك هشت ساله اي، در پرتو شمعي نيمه جان با كاغذهاي رنگين قوهايي مي ساخت تا زخم هايش، شايد، التيامي يابد. دخترك وقتي يك هزار و سيصدمين قوي كاغذي را ساخت، خود زخمي شد بر چهره تاريخ. روح دختر سوار بر قوي سپيدي شد كه بازگشتي نداشت، و امروز مردم هيروشيما در پاي بناي يادبود او رشته هايي از قوهاي كاغذي رنگين را كه به هم بافته اند، مي گذارند؛ براي شادي روح دختر هشت ساله هيروشيمايي؛ براي جاودانگي صلح؛ براي اين كه بر هيچ تني تاول جنگ ننشيند.


. . . و اينك مرد تيتر در حالي كه براي همه جهان آرزوي صلح داشت، از دنياي خبر رفته است.


جايش در بهشت امن الهي جاويدان و راه سبز خلاقيت و هنرش پر رهرو و جاودانه باد!
 

منبع مرجع:  شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)