شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : بررسي تحولات آموزش روزنامه‌نگاري در ايران در گفت‌وگو با وحيد عقيلي
شنبه، 29 آذر 1393 - 18:07 کد خبر:14856
روزنامه‌نگاري آميخته‌اي از قريحه، تجربه و آموزش دانشگاهي است. همين آميختگي است كه در سالهاي گذشته باعث شده است تا اختلاف نظر بر سر اهميت قريحه و تجربه يا آموزش دانشگاهي در روزنامه‌نگار شدن به وجود بيايد و حل نشود.

 شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- زكيه جورابراهميان: روزنامه‌نگاري آميخته‌اي از قريحه، تجربه و آموزش دانشگاهي است. همين آميختگي است كه در سالهاي گذشته باعث شده است تا اختلاف نظر بر سر اهميت قريحه و تجربه يا آموزش دانشگاهي در روزنامه‌نگار شدن به وجود بيايد و حل نشود. برخي از روزنامه‌نگاران تجربي، آموزش دانشگاهي را قبول ندارند و معتقدند روزنامه‌نگاري يك كار تجربي و ذوقي است و بر عكس. اين جدال در حالي هميشه اتفاق مي‌افتد كه دو گروه به نقاط ضعف كار خود واقف هستند. پرونده‌ي «آموزش به‌روز روزنامه‌نگاري» شفقنا رسانه در راستاي واكاوي مشكلات سيستم دانشگاهي روزنامه‌نگاري،  سلسله گفت‌وگو‌ها و گزارش‌هايي را با دانشگاه‌ها و مراكز آموزش روزنامه‌نگاري انجام مي‌دهد كه به تدريج منتشر مي‌شود. در همين زمينه، سيد وحيد عقيلي، رييس دانشكده علوم ارتباطات و خبر دانشگاه آزاد تهران مركز مي‌گويد تربيت يك روزنامه‌نگار موفق مشروط به باز بودن درهاي تحريريه‌ي رسانه‌ها به روي دانشجويان اين رشته است. اين دانشكده از اول مهرماه افتتاح شد كه به گفته‌ي عقيلي، در سخنراني‌هاي بعد از افتتاح، مديران آن برنامه‌هاي مهم و متعددي در راستاي گسترش علوم ارتباطات دارند. گفت‌وگوي شفقنا رسانه با عقيلي به بررسي مشكلات دانشجويان روزنامه‌نگاري براي ورود به بازار كار، توجه به مهارت عملي و نظري استادان، سيستم آموزشي كارآمد، حساسيت ويژه به كارآموزي در رشته روزنامه‌نگاري و... مي‌پردازد.

 

آموزش روزنامه‌نگاري در ايران چه تحولاتي را پشت سر گذاشته است؟

در آموزش روزنامه‌نگاري بايد يك نگاه تاريخي به آموزش مفاهيم روزنامه‌نگاري حرفه‌اي داشته باشيم. حدود 130 سال پيش در اروپا براي اولين باركنگره‌هايي را برگزار مي‌كنند كه يكي از مواد آن آموزش روزنامه‌نگاري حرفه‌اي است. اخبار اين كنگره در ايران در دهه‌هاي گذشته ترجمه شده است. متاسفانه خبرگزاري‌هاي غربي در توليد خبر، اطلاعات و تفاسير بر ما برتري و يك نوع سلطه‌ي خبري و اطلاعاتي دارند. شايد يكي از دلايل اين سلطه، شروع دير هنگام آموزش عالي روزنامه‌نگاري در ايران باشد. آموزش روزنامه‌نگاري حرفه‌اي در ايران سالها بعد از اروپا شروع شد و در اين  سال‌ها از كيفيت مطلوبي در محتوا، نحوه‌ي آموزش و استادان نداشته است. رشته‌ي روزنامه‌نگاري در دانشگاه‌ها به علت ايدئولوژي‌هاي خاص آن زمان وجود نداشته است و روزنامه‌نگاري يك طرفه و دولتي بود، به طوري كه نياز به آموزش روزنامه‌نگاري توسط بخش خصوصي احساس و اولين دوره‌هاي آموزش روزنامه‌نگاري توسط روزنامه كيهان برگزار شد. يك روزنامه با تيراژ و امكانات آن زمان ضرورت نياز به آموزش روزنامه‌نگاري را حس كرده است. بعد از انقلاب، مجدداً اين دوره توسط دكتر معتمدنژاد در دانشگاه علامه‌طباطبايي رشته راه‌اندازي شد. ما اولين دوره‌ي روزنامه‌نگاري را در مقطع كارشناسي ارشد در سال 69 و اولين دوره دكتري را در سال 75 داريم. حوزه‌ي آموزش روزنامه‌نگاري در ايران به ميانسالي رسيده است. در دنيا آموزش روزنامه‌نگاري به عنوان يك رشته‌ي دانشگاهي جاري است و در كشورهاي پيشرفته در حوزه‌ي ارتباطات، دكتري روزنامه‌نگاري در رشته‌هاي مختلف وجود دارد كه نشان دهنده‌ي اقامت طولاني آموزش روزنامه‌نگاري در اين كشورهاست.

 

شما معتقديد استادان روزنامه‌نگاري  بايد تجربه‌هاي  عملي و نظري  را به طور كامل داشته باشند؟

بله، مطمئنا. استاداني كه تجربه‌ي عملي و تئوري داشته باشند، روزنامه‌نگاران حرفه‌اي و موفقي تربيت مي‌كنند. به عنوان مثال رشته‌ي دندان پزشكي يك رشته‌ي عجيبي است كه شباهت بسياري به روزنامه‌نگاري دارد. يك دندان پزشك بايد از نظر تئوريك كاملا مسط باشند و بتواند ماهرانه به اصلاح و ترميم دندان بپردازد اما اگر هنر آن را نداشته باشد موفق نمي‌شود. روزنامه‌نگاري هم مثل دندان پزشكي است. روزنامه‌نگاري كه ارزش‌هاي خبري، مطالعه انتقادي و... را مي‌داند بايد در روزنامه  كار كرده باشد تا روزنامه‌نگار موفقي شود. تعداد استاداني كه آموزش آكادميك و كار تجربي داشته باشند در خيلي از مراكز دانشگاهي غيرانتفاعي و غيردولتي كم است و اين استادان در آموزش خبرنويسي، تيترنويسي، مصاحبه و گزارش به دانشجويان موفق عمل نمي‌كنند.

 

چرا دوره‌هاي كارورزي در رشته‌ي روزنامه‌نگاري با حساسيت و توجه زيادي دنبال نمي‌شود؟

ما بايد در دوران آموزش روزنامه‌نگاري، حداكثر كلاس‌هاي عملي را براي دانشجويان داشته باشيم. متاسفانه مشكل جدي رشته‌ي روزنامه‌نگاري، قرار گرفتن در دوران ركود ارتباطي است. ما در دوران ركود ارتباطي با تيراژ پايين روزنامه‌ها روبه‌رو مي‌شويم بنابراين آموزش روزنامه‌نگاري متعارف و كتبي به عنوان مادر همه‌ي انواع روزنامه‌نگاري با مشكل مواجه شده است.  متاسفانه تعداد روزنامه‌ها و اتاق‌هاي خبري كه دانشجويان رشته‌ي روزنامه‌نگاري را به عنوان كارآموز قبول كنند، بسيار كم است. موسسات خبري نمي‌توانند پاسخگوي تعداد زياد كارآموزان باشند و در مواردي روزنامه‌ها از پذيرش كارآموزها اجتناب مي‌كنند و مي‌گويند ما كسي را مي‌خواهيم كه يك خبرنگار يا روزنامه‌نگار خوب باشد.

 

خوب دليل اجتناب  اين روزنامه ها از پذيرش كارآموزان چيست؟

شايد اين روزنامه‌ها حق داشته باشند چون روزنامه‌ها موسسه‌ي آموزشي نيستند كه بخواهند اصول اوليه روزنامه‌نگاري را به كار آموزان ياد دهند. روزنامه‌ها به خاطر رقابت رسانه‌اي مايل به انتخاب روزنامه‌نگاراني هستند كه گزارش و مصاحبه‌ي با كيفيت به آنها تحويل دهند. زماني كه رونق ارتباطي وجود داشت و تيراژ مطبوعات  بالا بود، خود من به عنوان مدير گروه ارتباطات دانشجوياني را كه مايل به كار در روزنامه‌ها بودند، در يك روزنامه مشغول به كار مي‌كردم. ولي در چند سال گذشته امكان چنين كاري وجود ندارد. اگر دانشجويي را براي كارآموزي معرفي كنيم، مي‌گويند ما نيروي اضافه داريم. من با شما موافقم. در دوراني كه دانشجو دوره‌ي تئوري را مي‌گذراند، بايد كارهاي عملي داشته باشد اما اگر امكانات در حد مطلوب نباشد و نتوانيم دانشجويان را با يك فضاي واقعي آشنا كنيم، استاد در اين مرحله مي‌تواند از شدت اين مشكل كم كند. به طوري كه اگر اساتيد مجربي داشته باشيم تا تكاليف و كار كلاسي خوب از دانشجو بخواهند و با دقت اين تكاليف را بررسي كنند و ايرادات آنها را بگيرند؛ اين توجه و پيگيري استادان كمتر از دوره‌هاي كارآموزي نيست.

 

فكر مي‌كنيد اين موضوع عملا در دانشگاه‌هاي ما اتفاق مي‌افتد و استادان فرصت پرداختن به كارهاي كلاسي را دارند؟

يك كلاس گزارش‌نويسي يا مصاحبه در مقطع كارشناسي، 30 نفر دانشجو دارد. يك مدرس در طول يك ترم اگر به طور ميانگين سه تمرين عملي از دانشجويان بخواهد جمعا 90 كار كلاسي مي‌شود. يك استاد بايد همه‌ي اين تكاليف را بخواند، تفكيك كند، رهنمود كند و قسمت‌هاي اشتباه آن را براي دانشجو توضيح دهد و اين كار واقعا سخت است. متاسفانه در شرايطي كه ما در حال آموزش روزنامه‌نگاري هستيم، بحث رابطه‌ي كميت و كيفيت وجود دارد. رابطه‌اي كه از قديم وجود داشته است. من معتقدم مسووليت اصلي تعهد و رسالتي كه در حوزه‌ي آموزش وجو دارد، نبايد اين گونه باشد. استادان بايد براي دانشجو وقت بگذارند. من هنوز معتقدم عنصر تعيين كننده در آموزش روزنامه‌نگاري، استاد است.

 

آيا امكان گزينش دانشجويان روزنامه‌نگاري از طريق مصاحبه ورودي به دانشگاه‌ها امكان پذير است؟

اين نوع گزينش به صورت مقعطي جواب مي‌دهد. در بعضي از دانشگاه‌ها استادان به آموزش دانشجو اهميت مي‌دهند اما تعداد اين استادان قابل توجه نيست. تعداد استاداني كه كار حرفه‌اي روزنامه‌نگاري مي‌كنند و تجارب نظري دارند، كم است.  مثلا در بعضي از موسسات آموزشي و دانشگاه‌هايي كه  مقطع كارداني درس مي‌دهند استادان بعضي از  تكنيك‌ها و فرمول‌ها را فقط از روي كتاب مي‌خوانند و حتي مدرك دكتري ندارند. تعداد محدودي از استادان روزنامه‌نگاري هستند كه هم در روزنامه‌ها كار كردند و حداقل دبير سرويس بودند و هم بعداً در مقاطع عالي مدرك گرفتند. اين گروه  بهتر مي‌توانند روزنامه‌نگاري را تدريس كنند و آموزش دهند.

 

شما با شيوه‌اي كه در موسسه‌هاي غير انتفاعي تدريس مي‌شود موافق نيستيد؟

نه. حتي با سيستم استادان در بعضي از دانشگاه‌هاي ديگر نيز موافق نيستم. اين دانشگاه‌ها دنبال جذب استادان برتر نيستند. فقط به دنبال جذب دانشجو هستند. در اين موسسات تعداد اساتيدي كه واقعا تئوري و عملي كار كرده باشند، كم است. خوشبختانه رشته‌ي روزنامه‌نگاري با تقاضاي بسيار بالايي روبه‌رو است. ولي متاسفانه دانشگاه‌ها نمي‌توانند به طور واقعي و علمي نياز طبقه‌ي متقاضي حوزه‌ي روزنامه‌نگاري را برآورده كنند.

 

شما گفتيد سازمان رسانه با مازاد نيرو مواجه است، اين در صورتي است كه خيلي از فارغ‌التحصيلان روزنامه‌نگاري ما بيكار هستند. پس اين مازاد نيرو از كجا تامين مي‌شود؟

قابل توجه است بدانيم كه در سال‌هاي گذشته تعداد زيادي از دانش‌آموختگان رشته‌هاي ديگر در رشته‌ي روزنامه‌نگاري مشغول به كار شدند. جذابيت رشته‌ي روزنامه‌نگاري، كليدي و تعيين كننده بودن در سطح جامعه باعث مي‌شود  از رشته‌هاي علوم پايه و حتي در بعضي موارد رشته‌هاي فني - مهندسي به حوزه‌ي روزنامه‌نگاري وارد شوند. تعداي از  افرادي كه  اقدام به تاسيس يك روزنامه و خبرگزاري مي‌كنند و هيچ آشنايي با حوزه‌ي ارتباطات و روزنامه‌نگاري ندارند و فقط به سرمايه‌گذاري در اين حوزه‌ها مي‌پردازند. علت اصلي اين مشكل در قوانين و آيين‌نامه‌هاي ماست. قوانين و آيين‌نامه‌هاي ما بايد از ورود افراد غيرحرفه‌اي و غير مرتبط با حوزه‌ي روزنامه‌نگاري و ارتباطات به رسانه‌ها جلوگيري كنند. بايد قوانيني براي ورود به اين حوزه وجود داشته باشد و افرادي كه وارد حوزه‌ي ارتباطات و روزنامه‌نگاري مي‌شوند بايد مدرك روزنامه‌نگاري داشته باشند. در ايران حقوق و استقلال حرفه‌اي روزنامه‌نگاري مشخص نيست. كساني كه روزنامه‌نگاري را به عنوان حرفه نه به عنوان شغل انتخاب كردند مي‌توانند وارد حوزه‌هاي ارتباطات بخصوص روزنامه‌نگاري شوند.

 

اين افراد غيرمتخصص كه  وارد تحريريه‌ها مي‌شوند، چه تاثيري بر روي جامعه و حتي خود روزنامه‌نگاري  دارد؟

ورود افراد غيرمتخصص به حرفه‌گرايي روزنامه‌نگاري ضربه مي‌زند. روزنامه‌نگاري بايد توسط روزنامه‌نگاران حرفه‌اي انجام شود و ورود افراد غيرحرفه‌اي باعث دلسردي در روزنامه‌نگاران مي‌شود.

 

مي‌توان گفت يكي از دلايلي كه ما شاهد مصاحبه و گزارش‌هاي خوب نيستيم، ورود  افراد غير حرفه‌اي به مطبوعات است؟

بله، گفته‌ي شما كاملا درست است اما بايد نداشتن يك تفسير خوب را هم اضافه كنيم. جامعه‌ي ما به دليل وقوع انقلاب اسلامي، تغيير نظام شاهنشاهي و استقرار نظام جمهوري اسلامي در دهه‌هاي گذشته، جنگ تحميلي، تحريم‌هايي كه عليه ايران صورت گرفت و... به مركز خبر دنيا تبديل شد. در كنار اين مركز خبر بودن ما به اندازه‌ي كافي توليد خبر، تفسير و نقد نداشتيم. ميزان ارزش اتفاقاتي كه در ايران  افتاد با تفاسيري كه صورت گرفته هماهنگي ندارد. ما شاهد تفسيرها و نقدهايي نبوديم كه اين مسايل را براي اذهان عمومي روشن كند. به صراحت مي‌گويم اين داستان يك بعد داخلي و يك بعد بين‌المللي دارد. ما به روزنامه‌نگاران داخلي نياز داريم تا اين اتفاقات را براي اذهان عمومي جامعه‌ي ما روشن كنند و به روزنامه‌نگاران بين‌المللي ايراني كه وقايع و اتفاقات جامعه ما را براي دنيا بيان كنند. ما در ايران روزنامه‌نگاران بين‌الملي نداريم كه با شيوه‌ي روزنامه‌نگاران حرفه‌اي در سطح منطقه و دنيا آشنا باشند. روزنامه‌نگار بين‌المللي بايد براي همه شناخته شده باشد و نقدها و مصاحبه‌هاي آنها محلي از اعراب داشته باشند. باعث تاسف است كه نتوانستيم اتفاقات سياسي دهه‌هاي گذشته كشور را در سطح بين‌المللي توضيح دهيم. به صراحت مي‌گويم، كساني كه به رشد روزنامه‌نگاري بومي و ملي در ايران كمك نمي‌كنند، بايد بدانند اين كار به روزنامه‌نگاري بين‌المللي ما ضربه مي‌زند. ممكن است از هر صد روزنامه‌نگار خوب و حرفه‌اي يك روزنامه‌نگار بين‌المللي داشته باشيم. توانايي‌هاي يك روزنامه‌نگار بين‌المللي؛ داشتن ضريب هوشي بالا، عكس‌العمل سريع ذهني و روحي، مطالعات كافي در روزنامه‌ها، داشتن رگه‌هايي از ذكاوت به طور طبيعي، مهارت در نوشتن، مهارت‌هاي اجتماعي، ارتباطي و جامعه‌شناسي است. يك روزنامه‌نگار بين‌المللي بايد به چند زبان زنده‌ي دنيا مسط باشد تا بتواند اخبار را به زبان‌هاي گوناگون براي افكار عمومي بيان كند. نتيجه‌ي عدم رشد و پرورش روزنامه‌نگار حرفه‌اي داخلي، نداشتن يك روزنامه‌نگار بين المللي است.

 

سرفصل‌هايي كه در دانشگاه تدريس مي‌شود، خيلي در محيط كار، كاربردي نيست و سالهاست اين سرفصل‌ها تغييري نكرده است. در اين زمينه چه اقداماتي مي توان انجام شود؟

اكثر سر فصل‌هاي رشته‌ي روزنامه‌نگاري قلم و نوشته‌ي دكتر كاظم معتمدنژاد است. دكتر معتمد‌نژاد به عنوان كسي كه در مطبوعات فعاليت داشته و دكتراي علوم ارتباطات دارد، زماني كه اين سرفصل‌ها را نوشت به روز بود. اما با گذشت اين دو دهه اين سرفصل ها به روز نشده است. استادان، مديران گروه‌ها و دانشكده‌ها بايد اين سرفصل‌ها را تغيير دهند. از آنجا كه من مسووليت زيادي براي مدرس دانشگاه قائل هستم، سعي كردم در كلاس‌هاي درس خودم اين سرفصل‌ها را به‌روز كنم. بعضي از استادان به طور نانوشته سرفصل‌هاي درسي خود را به‌روز كرده‌اند اما به طور رسمي، جدي و اداري بايد اين سرفصل‌ها عوض شود. در درس مصاحبه و گزارش‌نويسي كه ميزان پرداختن به موضوعات را تعيين مي‌كند. ما در دوره‌ي ليسانس درس مباني حقوق داريم كه بسيار تعيين‌كننده است و مباني جامعه‌شناسي و مباني روان‌شناسي داريم. يك روزنامه‌نگار خوب بايد با اين مباني آشنا باشد. درس‌هاي عملي بايد با كيفيت بالاتري انجام شود. تركيب درس‌ها بايد در سر فصل‌ها وجود داشته باشد و درس‌هاي تخصصي بايد با كيفيت بهتري در دانشگاه‌ها برگزار شود.

 

اين سرفصل‌ها چه زماني به طور جدي و رسمي  بايد تغيير كنند؟

هرچند خيلي دير شده است و بايد از سال‌هاي گذشته اين سرفصل‌ها را عوض مي‌كرديم. اما مطمئنا استادان بيشترين ميزان شايستگي و لياقت را براي عوض كردن اين سرفصل ها دارند. هرچند استاداني كه به رسالت خود آگاه هستند، اين تغييرات را شروع كرده‌اند.

 

آيا موافق هستيد تغييراتي كه در اين سرفصل‌ها ايجاد مي‌شود بايد متناسب با نسل جديد دانشجويان و تكنولوژي‌هاي جديد رسانه‌اي باشد و سيستم سنتي اين آموزش‌ها شايد جواب‌گوي دانشجويان دهه‌ هفتادي ما نباشد؟

صد در صد. حوزه‌ي ارتباطات و روزنامه‌نگاري به علت ارتباط مستقيم با تكنولوژي‌هاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي بايد شاهد بيشترين تغييرات در سرفصل‌ها باشند. اينترنت اكثر تئوري‌ها، روش‌ها، فرضيه‌ها و پيش‌فرض‌هاي سنتي را تغيير كلي داده است. در حوزه‌ي شكل‌گيري افكار عمومي، شبكه‌هاي اجتماعي به صورت تعيين كننده‌اي به يكي از عناصر شكل‌گيري افكارعمومي تبديل شده است.