شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : گزارش ويژه/ بررسي مشكلات و چالش هاي زنان شاغل/ ضرب الاجل ها تبديل به اجل شده اند
پنجشنبه، 27 شهریور 1393 - 08:32 کد خبر:13305
به گزارش گروه ترجمه شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)، دكتر سانگيتها مادهو، روانشناس و مشاور معروف، در گزارش ويژه اي با شِوِتا سريدهار از نشريه اينترنتي ايسنس درباره مسايل گوناگوني كه بر زندگي زنان شاغل تاثيرگذار هستند سخن مي گويد.

به گزارش گروه ترجمه شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)، دكتر سانگيتها مادهو، روانشناس و مشاور معروف، در گزارش ويژه اي با شِوِتا سريدهار از نشريه اينترنتي ايسنس درباره مسايل گوناگوني كه بر زندگي زنان شاغل تاثيرگذار هستند سخن مي گويد.
 

پرسش: تحقيقات نشان مي دهد كه زنان در هماهنگي بين زندگي كاري و خانوادگي با مشكل روبرو هستند. نظر شما چيست؟
پاسخ: من با نتايج اين تحقيق كاملاً موافق نيستم زيرا تعداد نمونه هاي مورد مطالعه كم است. از قديم الايام زنان در قالب خانه داري و بچه داري در انجام همزمان چند كار توانا بوده اند. من چندان موافق اين گفته نيستم كه زنان در انجام همزمان چند وظيفه مشكل دارند. در واقع زنان همواره در ايجاد تعادل بين هر دو وظيفه بسيار خوب عمل كرده اند. مساله اينجاست كه زن هنگامي كه نمي تواند انتظارات محيط كار و خانه را برآورده كند احساس گناه مي كند.


پرسش: آيا به نظر شما زنان شاغل بيشتر مستعد ابتلا به بيماري هستند؟
پاسخ: اگر بگويم بله تنها به اين دليل است كه زن شاغل هم كار را در الويت قرار مي دهد و هم خانواده را و بنابراين از سلامت خود غافل مي شود و تغذيه درست، ورزش و استراحت كافي را فراموش مي كند. امروزه زنان بيشتر به اين مساله آگاهي پيدا مي كنند و براي سلامتي خود اقداماتي صورت مي دهند. برخي سازمان ها و شركت هاي نيز امكانات و فضاي ورزشي در سازمان هاي خود ايجاد كرده اند. همانطور كه مشكلات سلامتي زياد شده است، آگاهي هاي عمومي نيز نسبت به اين مساله افزايش يافته است. من حقيقتاً اميدوارم كه خانم ها وقت بيشتري به خود و سلامت شان اختصاص دهند.


پرسش: در مورد بارداري، چه احتياط هايي را به خانم ها توصيه مي كنيد و آيا به نظر شما بارداري روي عملكرد فرد در محل كار تاثير مي گذارد؟
پاسخ: فكر مي كنم در يك سن خاص انتظارات از هر سو بالا مي رود. زني در ميانه راه شغلي خود است و حالا زمان آن رسيده كه ترفيع بگيرد و فشار كاري زياد تر شده كه در پي آن فشار رواني هم افزايش مي يابد. از سوي ديگر او در مناسب ترين سن براي بچه دار شدن است. گرايشي كه به نظر مي رسد به وجود آمده به تاخير انداختن بارداري است كه گاهي منجر به مشكلات جسمي مي شود.
اگر شركت ها با كارمندان زن همكاري بيشتري داشته و به سلامت آنها بيانديشند اين موارد را بايد در نظر بگيرند: الف) داشتن يك مهدكودك در محل كار؛
ب) داشتن سياست هاي كاري انعطاف پذير تر نسبت به زنان كارمند باردار. داشتن رژيم غذايي مناسب و ورزش در دوران بارداري بسيار مهم است زيرا در اين صورت است كه مي توانيم به نسل آينده اميدوار باشيم.


پرسش: پس از بارداري و تولد كودك، بين كار فاصله مي افتد و اغلب شركت هــا از پذيرفتن دوبــاره كارمندان زن سر بــاز مي زنند. به عقيده شما زنان كارمند در چنين موقعيتي چه بايد بكنند؟
پاسخ: روند مرخص كردن زناني كه بچه دار شده اند در بيشتر سازمان ها وجود دارد. تنها سال هاي نخست پس از تولد است كه كودك نياز به تغذيه از شير مادر و مراقبت هاي ويژه مادر دارد. بنابراين من تاكيد مي كنم كه اگر امكان ايجاد مهد كودك در سازمان و ساعات كاري انعطاف پذير و قابل تغيير براي خانم هاي بچه دار ايجاد شود، به اين افراد در نگهداري از فرزندان و عملكرد مطلوب در محيط كار كمك بزرگي شده است.


پرسش: پس از دو يا سه سال از تولد كودك، مساله تربيت پيش مي آيد. زن چگونه مي تواند بين كار و تربيت فرزندش تعادل ايجاد كند؟
پاسخ: مي توانم به وضوح ببينم كه ازدواج و زندگي زناشويي امروزه به صورت محسوسي در حال تغيير است. براي نمونه، زماني كه زن و شوهر با هم سپري مي كنند. زندگي زناشويي دگرگون مي شود و ضررش را فرزندان مي بينند. من در حرفه خود بچه هاي زيادي را ديده ام كه از مشكلات رفتاري و عاطفي رنج مي برند زيرا پدر و مادرها امروزه تصور مي كنند كه اسباب بازي و مهماني هاي آخر هفته مي تواند جايگزين ارزش هاي خانوادگي شود. اين طرز فكر بسيار آزاردهنده است و بايد تغيير كند.


پرسش: اخيراً آمار طلاق در ميان جمعيت شهرنشين افزايش يافته است. اين داستان بيشتر در خانواده هايي رخ مي دهد كه زن و مرد هر دو كار مي كنند. علت چيست؟ آيا مشكل خودخواهي است؟
پاسخ: من اين را از خودخواهي نمي دانم. همانطور كه قبلاً گفتم زندگي زناشويي دستخوش تغييراتي شده است. مشغله كاري باعث مي شود كه همسران وقت كمتري براي بودن با هم داشته باشند و در اين ميان زندگي زناشويي و روابط همسري است كه آسيب مي بيند. احتمالاً استقلال مالي زنان شاغل به آنها اجازه مي دهد در صحنه زندگي زناشويي يك قدم جلوتر بروند. با اينكه اين قبيل مشكلات هر از گاهي پديدار مي شود، ولي من فكر مي كنم اين تغيير باعث شده زنان با اعتماد به نفس بيشتري از ازدواج پرهيز كنند. نمي دانم اين پديده خوب است يا بد.


پرسش: هر دو جنس زن و مرد، رئيس مرد را ترجيح مي دهند. اين قضيه تا چه حد درست است و آيا دليل خاصي براي اين مساله وجود دارد؟
پاسخ: من كاملاً با اين مطلب مخالفم. مساله جنسيت رئيس نيست، مساله رياست است. شخصيت و چگونگي اداره امور مهم است نه جنسيت رئيس. بنا بر سنت زن جنس شكننده، تسليم پذير، و مسئول تغذيه و مراقبت از خانواده محسوب مي شود. پس شما نمي توانيد رئيس خود را فردي با اين ويژگي ها ببينيد. اين ويژگي ها از يك مادر انتظار مي رود. وقتي زني مي خواهد نقش رئيس را به عهده بگيرد، بايد خصوصياتي چون قاطعيت، سرسختي، تسليم ناپذيري و .. را كسب كند. بنابراين وقتي زن در نقش رئيس قرار مي گيرد ناچار است نقشي با خصوصيات مردانه بازي كند. اگر به زنان مدير دقت كنيد مي بينيد كه به عنوان افرادي تهاجمي شناخته مي شوند و زنــاني كه در محيط هــاي مردانه قرار گرفته اند و خصوصيات سرسختي و تهاجمي را كسب كرده اند بيشتر ويژگي هاي يك رئيس را دارا هستند. نتيجه اي كه حاصل مي شود اين است كه در دنياي رياست زنان را رئيس مآب تر از مردان مي خوانند. من شديداً با افرادي كه چنين تفكري دارند مخالفم. در واقع اين زنان توانسته اند عواطف را به خوبي مهار كرده و مسايل را در موقعيت هاي مختلف تحت كنترل درآورند. آنها در حل مشكلات مهارت بسياري دارند. من فكر مي كنم زنان از نظر عاطفي بالغ ترند. من خود يك زنم و بيشتر خصوصيات زنانه دارم ولي فكر مي كنم حضور زنان در سمت رياست ناديده گرفته شده است. زمان آن رسيده كه اين نمايشنامه تغيير كند. توصيه مي كنم زنان بيشتر به سمت رياست بروند زيرا آنها توانايي انجام چند كار را در زمان واحد دارند و از نظر احساسي مي توانند اوضاع را در موقعيت هاي مختلف كنترل كنند. مساله بهتر بودن مرد يا زن نيست، مساله تفاوت هاي زيست شناختي، اجتماعي، عاطفي، و هوشي اين دو جنس است. از آنجا كه زن و مرد متفاوتند در پردازش اطلاعات متفاوت عمل مي كنند و در نتيجه برداشت هاي متفاوتي بدست مي دهند.


پرسش: در جلسات مشاوره خود بيشتر با چه مواردي روبرو مي شويد؟
پاسخ: اگر بخواهيم يك طبقه بندي كلي داشته باشيم، اضطراب از همه بيشتر ديده مي شود و افسردگي مثل سرماخوردگي عادي شده. از هر سه نفر يك نفر افسرده است. درمان افسردگي در مراحل مقدماتي خيلي آسان تر است تا زماني كه بيماري پيشرفته و سخت مي شود. مشكلات زناشويي افزايش يافته و بچه ها اغلب درگير مسايل عاطفي و رفتاري هستند. بنابراين فكر مي كنم اگر بتوانيم با تدابيري در محل كار از بروز چنين مسايلي پيشگيري كنيم مشكلات ديگر تبديل به اضطراب، افسردگي، و اختلافات خانوادگي نمي شوند. تا جايي كه مربوط به ضرب الاجل ها و فشارهاي كاري است به عقيده من پيشگيري بسيار بهتر از درمان است.


پرسش: پس به نظر شما وظيفه فرد در جلوگيري از چنين مشكلي چيست؟
پاسخ: به نظر من فرد بايد تشخيص دهد چه موقع دچار اضطراب و استرس شده است. افراد در سن 35-30 سالگي به اين نتيجه مي رسند. در صورتي كه اگر در سنين 25-20 سالگي به اين مساله توجه شود، مشكلات جدي بعدي كمتر خواهد بود. مشكل را زودتر تشخيص دهيد و با تدبير مناسب آن را كنترل كنيد و ببينيد كه در آينده هيچ دشواري از اين نظر نخواهيد داشت.
در سطح سازمان يافته نيز تنظيم ساعات كاري انعطاف پذير و ايجاد برنامه هاي مرتب استراحت بين ساعات كاري مي تواند مفيد باشد. فكر مي كنم ضرب الاجل ها تبديل به اجل شده اند و كارمندان به همين خاطر با دشواري هاي زيادي روبرو هستند. اگر در محل كار فقط مسئوليت آنچه قادر به انجامش هستند را بر عهده گيرند برايشان خيلي بهتر است. طي فواصل طولاني از محل زندگي تا محل كار نيز يك عامل مخرب است كه منجر به مشكلات جسمي و سلامت مي شود. اگر از ديدگاه سازماني به اين مسايل توجه شود بسياري سختي ها آسان مي شود.
 

منبع مرجع:  شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)