شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : چرا هراس از رسانه­ها؟
سه شنبه، 3 مرداد 1391 - 15:06 کد خبر:1218
زيستن به معناي تعالي بخشيدن به شرايط زيست است و جهان رسانه­ها امروزه بخشي از شرايط زيست انساني است. از اين رو، بايد واقعيت اين جهان را بپذيريم تا بتوانيم آن را از آن خود سازيم.

شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران(شارا)- تبديل جنگ خليج فارس در 1991 به يك رويداد رسانه­اي- جهاني، موجب رنجش بسياري شد و اين انتقاد را برانگيخت كه ارتباطات با تبديل جنگ به يك بازي غول­آساي تلويزيوني، پا را از دامنه مسئوليت­هايش فراتر گذاشته است. اما اين گروه فراموش مي­كنند كه رسانه­ها خنثي نيستند و همانند جنگ، كنش­ها و انديشه­هاي ما را تحريك مي­كنند و آشكار مي­سازند.

با اين همه، وقتي از دانشجويانم در برزيل پرسيدم كه جنگ خليج فارس چه اثري بر آن­ها گذاشته است، حالت آدم­هايي گيج و غافلگير شده را داشتند. شايد آن­ها هم مثل پدر و مادرشان فكر مي­كنند تجربه يعني هر آنچه در اطراف خانه­شان مي­گذرد. اما به هر حال مجبورند اين نكته را بپذيرند كه رويدادهاي رسانه­اي بر زندگي روزمره­شان (ولو به صورت خفيف) اثر مي­گذارد، و تأثير رسانه­ها بر شيوه كنش و انديشه­شان (حتي اگر از آن بي­خبر باشند) اجتناب ناپذير است.

رسانه­هاي مدرن ترس آورند زيرا حقيقتاً اين قدرت را دارند كه بر قضاوت مردم اثر بگذارند. ارتباطات مدرن اسطوره بزرگ دوران ما، يعني اسطوره خودسالاري و آزادي فردي، را به زير سوال برده است. اما آيا به راستي اين پديده­اي جديد است؟ قضاوت انسان­ها و روش دريافت تجربه­هايشان همواره تابع گروهي است كه به آن تعلق دارند. جهاني شدن ارتباطات فقط به اين پديده وسعتي استثنايي مي­بخشد. به عبارت ديگر، افزون بر شيوه­هاي به ارث رسيده از «سرزمين نياكان»، شيوه­هاي دريافت جديدي سر بر مي­آورد كه مردم سرتاسر جهان در آن سهيم­اند.

بدين ترتيب، رسانه­هاي مدرن ما را وامي­دارند تا از محدوديت­هاي آزادي انسان و ماهيت نسبي واقعيتي كه در آن غوطه­وريم، آگاهي يابيم.

 

 

نگراني نابجا

فقط عوام از رسانه­ها نمي­ترسند، بلكه نظريه­پردازان ارتباطات نيز اغلب به دليل اشتباه روش شناختي خود، در اين ترس شريك­اند. اين نظريه­پردازان مفهوم­هاي متناسب با مبادله­هاي فردي را به كار مي­برند و در نتيجه، مبادله را صرفاً در چهارچوب يك جامعه هم زبان در نظر مي­گيرند. از اين ديدگاه، رسانه­هاي ارتباطي مانند پرده­اي است شنيداري و ديداري كه راه را براي هر گونه گفت و شنود دو طرفه مي­بندد تا راه گوش دادن به يك تك­گويي را هموار سازد.

معيارهاي اين انديشمندان براي ارزيابي رسانه­هاي مدرن، امروزي نيست و به همين دليل ناديده مي­گيرند كه ارتباطات كنوني مي­تواند موجب گسترش تمدن شود و توازن نويني را ميان شيوه­هاي امروزي ديدن، گفتن و عمل كردن برقرار سازد.

زيستن به معناي تعالي بخشيدن به شرايط زيست است و جهان رسانه­ها امروزه بخشي از شرايط زيست انساني است. از اين رو، بايد واقعيت اين جهان را بپذيريم تا بتوانيم آن را از آن خود سازيم و از آن فراتر رويم.

مثلاً جام جهاني فوتبال را در نظر مي­گيريم كه مانند بسياري از مسابقه­هاي بين­المللي ورزشي به يك رويداد بزرگ رسانه­اي بدل مي­شود. مي­دانيم ايالات متحده مسئول برگزاري مسابقه­هاي فوتبال جام جهاني 1994 بود، اما مردم اين كشور با بي­اعتنايي مسابقه­ها را دنبال مي­كردند. در عوض، با آن كه برزيل فقط دريافت­كننده پوشش رسانه­اي مسابقه­ها بود، اما شور و حال بسيار زيادي در ميان مردم آنجا به چشم مي­خورد. در نتيجه، اين رويداد توجه مردن برزيل را بيشتر از مردم ايالات متحده جلب كرد، زيرا فوتبال بخشي از فرهنگ ملي مردم ايالات متحده نيست.

پس بايد ترس از دست دادن هويت­مان را كنار بگذاريم و بفهميم كه ارتباطات مدرن قابليت انعطاف دارد و به همان سادگي كه پدران و مادران ما پيام­ها و تصويرهاي تلويزيون و سينما، و پيش از آن، تئاتر و موسيقي و شعر و نقاشي را از آن خود مي­كردند، ما نيز مي­توانيم پيام­ها و تصويرهاي رسانه­هاي مدرن را از آن خود سازيم.