شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : انديشمندان روابط عمومي و ارتباطات: مسعود برزين
پنجشنبه، 15 خرداد 1393 - 11:29 کد خبر:11257
برزين در سال ۱۳۴۸ به رياست روابط عمومي دفتر فرح پهلوي منصوب شد. سعي بر اين داشت كه تماس مردم عادي را با فرح افزايش دهد. چند بار هم او را در سفرهاي خارجي همراهي كرد. با اينكه خاطرات فراواني از اين دوران داشت به ندرت از آنها ياد مي‌كرد.

انديشمندان روابط عمومي و ارتباطات: مسعود برزين
رئيس سازمان راديو تلويزيون ملي ايران

 


 

 

اطلاعات شخصي
تولد: ۴ آبان ۱۲۹۹ تهران،
مرگ: ۲۷ مرداد ۱۳۸۹ تهران
مليت:  ايران
همسر: مهين عظيما
فرزندان: سه فرزند
پيشه: روزنامه‌نگار، مترجم و سياستمدار


مسعود برزين (زاده ۴ آبان ۱۲۹۹ - درگذشته ۲۷ مرداد ۱۳۸۹ در تهران) روزنامه‌نگار ايراني و رئيس سابق راديو تلويزيون ملي ايران بود. او چند كتاب درباره ماهاتما گاندي و جنبش عدم خشونت ترجمه نموده بود.
 

پدرش ابوالفتح برزين، سرتيپ ارتش، و مادرش عصمت خانم شامبياتي بود. دودمانش به قبايل قره قوينلو برميگشت. جد پدريش، امير خان سردار، ملقب به سردار شهيد، بود كه در يكي از جنگهاي ايران و روس در دوره قاجار فرماندهي قواي ايران را به عهده داشت و در شهر گنجه در دفاع از خاك ميهن جان خود را از دست داد. بعدها پسرش مصطفي خان امير تومان به فرماندهي لشكر رسيد. فرزند او محمد حسن خان معتصم نظام، معروف به حسن خان مير پنج، بود كه رياست محاكمات وزارت جليله عسكريه (دادگاه عالي ارتش در آن هنگام) را به عهده داشت. فرزند او ابولفتح بود، پدر مسعود برزين.


مسعود در ۱۲ سالگي مادر خود را از دست داد و كودكي را همراه پدر كه همواره در ماموريت ارتش بود در شهرهاي كرمانشاه، رشت و اصفهان گذراند.

نخست در دبستان ادب تهران و سپس در شبانه روزي كالج اصفهان درس خواند. پس از بازگشت به تهران به دبيرستان فيروز بهرام رفت و پس از آن در دانشگاه تهران به تحصيل ادبيات انگليسي پرداخت. براي مدتي به انگلستان سفر كرد و يك دوره روزنامه نگاري را در كالج مطبوعاتي لندن گذراند.


خدمت نظام وظيفه را در مدرسه افسري سپري كرد. در ۲۱ آبان ۱۳۲۱، در دوران حكومت قوام در يك تظاهرات ضد دولتي در تهران هدف گلوله سربازان متفقين قرار گرفت و پاي راستش جراحت برداشت. علي رغم اين نوع ماجراجويي هاي جواني هيچ گاه وارد فعاليت سياسي نشد و در تمام عمر نيز تمايلي به شركت در هيچ دسته و گروهي پيدا نكرد.

كار را از زمان تحصيل با تدريس در دبيرستان فيروز بهرام آغاز كرد. سپس مترجم خبرگزاري پارس، خبرنگار و سردبير مهر ايران و سردبير مجله خواندنيها شد. در پايان جنگ دوم به عنوان خبرنگار در كنفرانس صلح پاريس شركت كرد.

در دهه ۱۳۳۰ با مهين عظيما، كه فارغ‌التحصيل دانشكده هنرهاي زيبا و نقاش بود و بعدها از پيشكسوتان نقاشي پشت شيشه شد، ازدواج كرد و صاحب سه فرزند شد.

در دهه ۱۳۳۰ در سفارت هند مترجم و سپس رابط فرهنگي سفارت شد. ۳۶ ساله بود كه به استخدام شركتهاي عامل نفت ايران درآمد اما هميشه به كار نويسندگي و مطبوعاتي ادامه داد.


سپس به ماموريت اداره روابط عمومي شركت تصفيه نفت در آبادان رفت . دو سال آنجا بود و اين شهر را بسيار دوست داشت و همانجا دوستان فراواني يافت. با بروز تنش ميان ايران و عراق كشيك شبانه پستهاي حفاظتي شهر را به عهده گرفت.


برزين در سال ۱۳۴۸ به رياست روابط عمومي دفتر فرح پهلوي منصوب شد. سعي بر اين داشت كه تماس مردم عادي را با فرح افزايش دهد. چند بار هم او را در سفرهاي خارجي همراهي كرد. با اينكه خاطرات فراواني از اين دوران داشت به ندرت از آنها ياد مي‌كرد. معتقد بود كه قضاوت در مورد دوران پهلوي را بايد بدست تاريخ سپرد تا آيندگان به حق داوري كنند و به دور از حب و بغضٍ، يا دوستي و دشمني، جنبه هاي مثبت و منفي منفي پهلوي را محك زنند.


در سال ۱۳۵۳ بدنبال اختلاف نظر با برخي از مقامات دفتر فرح از كار خود استعفا داد و به دانشگاه تهران رفت. مدت چهار سال مشاور رييس دانشگاه و مدرس روزنامه نگاري و روابط عمومي بود.

در سالهاي آخر زندگي، برزين دچار بيماري پاركينسون و زمينگير بود. اما روحيه آرام و خوشرويي خود را حفظ كرد و هرگز شكايتي به زبان نياورد. در اين دوران همسرش زحمت مراقبت شبانه روزي و طاقت فرساي او را به دوش كشيد.

در تاريخ ۲۷ مرداد ۱۳۸۹ در تهران درگذشت وي ۲۸ مرداد ۱۳۸۹ در گورستان بهشت زهرا به خاك سپرده شد.

در خاطرات خود مي‌نويسد: "در طول چهل سال بيش از ۱۷ شغل مختلف داشتم. علتش اين كه ميز اداره راضي و قانعم نمي‌ساخت. ميل داشتم از اين شاخه به آن شاخه بپرم. تجربيات اجتماعي و فرهنگي بيابم. هميشه فردي بودم جستجوگر."
 

شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)