شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : نقش روزنامه نگار در جنگ سرد
جمعه، 27 فروردین 1400 - 11:24 کد خبر:10070
شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)-واژه مركّب «جنگ سرد» 16 اپريل 2011 شصت و چهار ساله شد كه براي نخستين بار در 16 اپريل1947 «برنارد باروك (باروخ)» مشاور يهودي هري ترومن رئيس جمهور وقت آمريكا آن را در يك سخنراني رسمي

شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)-واژه مركب «جنگ سرد» 16 اپريل 2011 شصت و چهار ساله شد كه براي نخستين بار در 16 اپريل1947 «برنارد باروك (باروخ)» مشاور يهودي هري ترومن رئيس جمهور وقت آمريكا آن را در يك سخنراني رسمي به زبان آورد و «والتر ليپمن» مقاله نگار يهودي مطبوعات آمريكا عنوان تاليف اكتبر سال 1947 خود قرارداد كه به مفهوم درگيري لفظي، تشنج ممتد و خصومت ميان دو قدرت [در ابعاد سياسي ـ اقتصادي و فرهنگي] عموميت يافته است. پيش از باروك و ليپمن، «جورج اورول G. Orwell» روزنامه نگار انگليسي در مقاله اي كه در 19 اكتبر 1945 انشار يافت بدون بكار بردن واژه مركب «جنگ سرد»، نوشته بود: بكارگيري بمب اتمي از سوي آمريكا در جنگ با ژاپن ساير دولتها را به انديشه داشتن آن فرو برده و با توجه به قدرت تخريبي اين جنگ افزار، بكاربردنش آخرين گزينه خواهد بود و بنابراين؛ از اين پس، درگيري ها به صورت سرد و بدون بكار بردن نيروي نظامي خواهد بود مگر اينكه يكي از دو طرف بسيار ضعيف، يك سرزمين تقسيم شده و يا پُرآشوب و مملو از اختلافات داخلي باشد. گذشت زمان و رويدادها نشان داد كه پيش بيني «اورول» درست بود.


     جنگ سرد قرن بيستم اندكي پس از پايان جنگ جهاني دوم ميان دو قدرت بزرگتر وقت ـ مسكو و واشنگتن ـ آغاز شد و تا پايان سال يكم دهه 1990 ادامه يافت. اين دو قدرت در طول جنگ سرد دو بار در آستانه تبديل آن به جنگ اتمي قرارگرفتند: بحران ژوئن ـ نوامبر 1961 بر سر برلين (Berlin Crisis June 4th - nov. 9th 1961) كه مسكو به آمريكا، انگلستان و فرانسه اولتيماتوم داده بود از غرب برلين خارج شوند و بحران موشكي كوبا در اكتبر 1962 كه هر دو مورد [از ترس سلاح اتمي] به سازش منتهي شد.


    جنگ سرد به مفهوم امروز ـ كه استفاده دو دولت و يا دو گروه از نفوذ و بكارگيري قدرت سياسي در سطح جهان و يا منطقه (از نوع جئوپوليتيك) عليه طرف ديگر است ـ در حقيقت از درگيري انگلستان و روسيه در قرن 19 بر سر افغانستان آغاز شد كه بازنده آن ايران! بود كه در سال 1857 هرات و غرب افغانستان را از دست داد زيرا كه در جريان آن جنگ سرد، دربار ايران به ساز مسكو بيش از لندن مي رقصيد. اصطلاح جئوپوليتيك از سال 1897 و از تاليف «فردريك راتسل» استاد آلماني گرفته شده و عموميت يافته كه در اين تاليف به تشريح تاثير وضعيت جغرافيايي بر سياست پرداخته بود.


    جنگ سرد مسكو و واشنگتن از 1946 و از زماني علني شد كه شوروي كه هنوز نيروهاي خودرا از ايران بيرون نبرده بود مانع از ادامه حركت يگانهاي سه لشكر ايران به سوي آذربايجان و پايان دادن به فتنه پيشه وري شده بود. «جورج كِنان» ديپلمات و انديشمند آمريكايي همان وقت يك تلگرام طولاني از مسكو به واشنگتن مخابره كرد و با انتشار مفاد آن در رسانه هاي آمريكا جنگ سرد علني شد و شدت يافت و .... شوروي با قطع حركت نيروهاي نظامي ايران به سوي آذربايجان در نيمه راه، اعلاميه سال 1943 سران سه دولت متفق در تهران را نقض كرده بود. استادان علم سياست، جنگ سرد را جدا از جنگ گرم نمي دانند زيرا كه هدف از اين دو نوع جنگ يكسان است و همانا به زانو درآوردن طرف مقابل و ... و لذا هر فرد داخلي كه عالما عامدا به مساعي دشمن كمك كند «خائن» محسوب مي شود كه البته اثبات آن با دادگاه است و «اتهام» دليل اثبات «جرم» نيست.


    در آغاز كار، ابزار اصلي جنگ سرد عبارت بودند از نطق ها و نوشته ها، وارد آوردن اتهام، تهديد و اخطارها، قهر و آشتي ها و اعمال محدوديت ها و محاصره غير نظامي. رسانه ها وسيله انتقال آنها بودند كه به تدريج رو به تكامل گذاردند و دروغ پراكني و تحريك، سپس تضعيف وحدت ملي و ايجاد نارضايي داخلي، حملات ايدئولوژيك و تضعيف فرهنگي و ... بر آنها اضافه شدند. تكامل تكنولوژي مخابرات به جنگ سرد دولتها چهره تازه اي داده است و آخرين تحول در آن بمباران كشور مورد هدف با افزايش راديو ـ تلويزيونهاي ماهواره اي، سِلفون ها، وبسايت ها، سوشِل نِت وُركها و نيز ايميل مطالب منفي و مورد نظر بوده است. هدف اصلي آن است كه توجه اتباع كشور مورد حمله از رسانه هاي داخلي برگرفته شود و حرفهاي مقامات و تلاش دولت مربوط شنونده نداشته باشد. راديو تلويزيونهاي مورد استفاده در جنگ سرد كار خودرا با انتشار مطالب معمولي آغاز مي كنند و پس از جلب مخاطب به راه اصلي (انجام ماموريت ـ ماموريتي كه با بودجه سنگين براي انجام آن بوجود آمده اند) گام مي گذارند.


    در يك جنگ سرد، نيروهاي دو كشور متخاصم روزنامه نگاران آنها هستند و طرف ماهرتر برنده جنگ است. ديديم كه ضعف ژورناليسم شوروي و مدارس (آموزش و پرورش) آن باعث شكست آن امپراتوري تا دندان مسلح به كلاهك اتمي و زيردريايي شد.


    جبهه هاي جنگ سرد؛ داخلي و خارجي هستند. در جبهه داخلي، رسانه ها با انتشار مطلب و تفسير و بزرگ كردن گزارش برخي رويدادها و گزينشي كردن اخبار ذهن مخاطبان را آماده قبول و حامي برنامه هاي دولت مي سازند و آنان را با انواع تلقين برضد خصم رابرمي انگيزانند.


    دولت شوروي از زمان حكومت برژنف تلاش كرد تا در رسانه هاي اين كشور سيستم «اصطلاحا؛ ضد خبر» بوجود آورد و اخبار منفي كشورهاي رقيب بويژه قتل و جنايات و ... را براي مخاطب داخلي بزرگ و دنبال كند تا اين مخاطبان تصور نكنند كه مرغ همسايه غاز است، ولي موفق نشد زيراكه شوروي روزنامه نگار ماهر نداشت. در دهه يكم قرن 21 چند كشور به دلايل ديگر به اين كار روي آورده اند و در تلاش خود موفق تر از شوروي سابق بوده اند.


    پيش بيني شده است كه در آينده، اين نوع رقابت و ستيز گسترش بيشتري يابد.

منبع: www.iranianshistoryonthisday.com